p16
اِما: صبح پاشدم و رفتم اشپز خونه یخچال و باز کردم که دیدم هچی نیس😐 برا همین رفتم خرید کنم از زبان کوک: میرفتم خونه هوپ که یادم اومد امروز قراره با بچه ها بریم سینما برا همین راهم رو کج کردم و رفتم مغازه داشتم خرید میکردم که سرم خورد به یه سره دیگه کوک: اخ خانم اِما: کوک؟ کوک:اِما؟ اِما: اوهوم کارت رو بکن 😐👍 کوک: منطقانه بود شوگا: اِما؟(اِما برمیگرده)اِما: شوگا؟ شوگا:کوک؟ کوک:شوگا؟ جین: اَه بابا ز.ه.ر مارمولک چطونه اِما: جین؟ جین: اتظار داری اِما بگم؟ اِما: نع جین: نع تودلم میمونه اِما؟ شوگا: خلاصه اِما چرا بهم نگفتی میای مغازه اِما: بیدارت میکردم؟ شوگا: اره اِما: از این به بعد ساعت ۶ صبح بیداری شوگا خان شوگا: 😐اوک (فلش بگ: از زبان شوگا: از خواب بیدار شدم و دیدم هچکی خونه نیس دونستم اِما تو مغازس ولی شاید نمدونم چرا بدون اِما یجوری میشم رفتم مغازه که دیدم کوکم اونجاس وُآ؟(همون چرا خودمون😐) که بعد دیدم جینم اومد)(پایان فلش بگ) کوک: جین تو اینجا چه کاره ای؟ جین: فشار جیمین اوفتاد اومدم براش فشار بخرم یاع یاع هچی اومدم برا خونم وسایل بخرم کوک: هوم باش عه یادم اوفتاد به یادتون بندازم بچه ها امروز سینما میریم ها اِما: بدون من🥺 شوگا: نع عزیزم با تو اما: خبه
اینم از این پارت خیلی متاسفم برا تاخیر ببخشین و پارت بعد اخر هستش پس لطفا حمایتم کنین تا اونو هم با شب یا فردا بزارم دوستون دارم فعلا
اینم از این پارت خیلی متاسفم برا تاخیر ببخشین و پارت بعد اخر هستش پس لطفا حمایتم کنین تا اونو هم با شب یا فردا بزارم دوستون دارم فعلا
۵۵.۱k
۱۰ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.