بی تو به سامان نرسم ای سر و سامان همه تو

بی تو به سامان نرسم ، ای سر و سامان همه تو
ای به تو زنده همه من ، ای به تنم جان همه تو

من همه تو ، تو همه تو ، او همه تو ، ما همه تو
هر که و هر کس همه تو ، این همه تو ، آن همه تو

من که به دریاش زدم ، تا چه کنی با دل من
تخته تو و ورطه تو و ساحل و توفان همه تو

ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم
رمز میستان همه تو ، راز نیستان همه تو

شور تو ، آواز تویی ، بلخ تو ، شیراز تویی
جاذبه ی شعر تو و جوهر عرفان همه تو

همتی ای دوست ! که این دانه ز خود سر بکشد
ای همه خورشید تو و خاک تو ، باران همه تو

تا به کجایم بری ای جذبه ی خون ! ذوق جنون !
سلسله بر جان همه من ، سلسله جنبان همه تو

#منزوی
دیدگاه ها (۰)

همیشه وسط حرف هایم حواسم پرت میشود و میگویم " چی داشتم میگفت...

با ما چه رفته است که خورشید مهرماندر زیر ابرهای کدورت نهان ش...

میتوانید درد هایتان را مخفی کنید تا بیشتر درد نکشید.که فریاد...

حالا دیگر شباهتی به آن دختر جنگ‌جو و خستگی‌ناپذیر پانزده سال...

تو... قشنگترين عامل تپش قلب منی

🌱🍒ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...سر خوشم چون پروریدم...

مرگ

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط