Part 31
Part 31
deep wound = زخم عمیق
_اها راستی ا/ت
+جونم
_امشب قراره ۶ نفر از دوستام بیان اینجا ، آماده شو یکم حرف باید باهات بزنم (اون ۶ نفر همون اعضان)
+باشه الان میرم آماده میشم
_اوکی عزیزم
+میشه از آب بزاریم بالا؟
_اوممم صبر کن
+چیه؟
_بزار خانم لی رو صدا کنم برامون حوله بیاره
+نهههه خانم لی نه
_چرا؟
+نمیخوام تو این وضعیت ببینتمون
_سرما میخوری خوب
+این همهه خدمتکار ، یکی دیگشونو صدا کن
_باشه باشه ، راستی وقتی رفتی بالا اتاقه سمت راسته اتاقه من اتاق توعه هرچی لازم بود برات گرفتم و گذاشتم مثل کفش و کیف و لباس و لوازم ارایشی و جواهرات و بدلیجات ، چیزی خواستی بازم بگو
+باشه ممنون جونگکوکا
فلش بک به ۱۰ دقیقه بعد :
از آب اومدی بالا رفتی یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتی و اومدی
موهاتو خشک کردی
یه لباسه مجلسیه آبی پوشیدی و آرایشه ملیح اما کیوت و جذاب کردی (عکس تمومشونو اسلایدهای بعد گذاشتم)
لاک آبی زدی و کفشهای مجلسیه آبیت هم با لباست و لاکت ست کردی
گوشوارتو گوشت کردی و انگشترت رو دستت کردی گردنبندتو انداختیو در آخر ادکلن مورد علاقتو زدی
در اتاقو باز کردی و به سمت اتاق جونگکوک رفتی و در زدی
_بیا تو
در باز کردی و رفتی داخل
جونگکوک دهنش باز مونده بود و نمیتونست نگاهشو ازت بگیره ، محوت شده بود و حتی پلک نمیزد
خودشم دسته کمی از تو نداشت خیلی جذاب شده بود و بوی ادکلنه مردونش هر دختریو رام میکرد
بلاخره ساکت نموندیو سکوتو شکستی
+چطور شدم؟
_لعنتی من نمیتونم تا رفتنه مهمونا تحمل کنممم
+تو قول دادی
_خیلی خوب باشه ، حالا میفهمم چرا عاشقت شدم
+چرا؟
_چون تو بینظیری
بجای جواب دادن جلو رفتیو پیشونیشو بوسیدی
+ممنونم ، ممنونم جونگکوکا ، راستی مهمونا کی میان؟
_الاناست که بر
با صدای خانم لی حرف جونگکوک نصفه موند
&مهمونا رسیدن
_بفرما فرصت ندادن من حرفمو بزنم ، رسیدن (با خنده)
+کنجکاوم بدونم چشکلین و چجوری ادمایین
_میفهمی ، خوب بریم دیگه
دست جونگکوکو گرفتی و باهم از اتاق خارج شدید.....
deep wound = زخم عمیق
_اها راستی ا/ت
+جونم
_امشب قراره ۶ نفر از دوستام بیان اینجا ، آماده شو یکم حرف باید باهات بزنم (اون ۶ نفر همون اعضان)
+باشه الان میرم آماده میشم
_اوکی عزیزم
+میشه از آب بزاریم بالا؟
_اوممم صبر کن
+چیه؟
_بزار خانم لی رو صدا کنم برامون حوله بیاره
+نهههه خانم لی نه
_چرا؟
+نمیخوام تو این وضعیت ببینتمون
_سرما میخوری خوب
+این همهه خدمتکار ، یکی دیگشونو صدا کن
_باشه باشه ، راستی وقتی رفتی بالا اتاقه سمت راسته اتاقه من اتاق توعه هرچی لازم بود برات گرفتم و گذاشتم مثل کفش و کیف و لباس و لوازم ارایشی و جواهرات و بدلیجات ، چیزی خواستی بازم بگو
+باشه ممنون جونگکوکا
فلش بک به ۱۰ دقیقه بعد :
از آب اومدی بالا رفتی یه دوش ۵ دقیقه ای گرفتی و اومدی
موهاتو خشک کردی
یه لباسه مجلسیه آبی پوشیدی و آرایشه ملیح اما کیوت و جذاب کردی (عکس تمومشونو اسلایدهای بعد گذاشتم)
لاک آبی زدی و کفشهای مجلسیه آبیت هم با لباست و لاکت ست کردی
گوشوارتو گوشت کردی و انگشترت رو دستت کردی گردنبندتو انداختیو در آخر ادکلن مورد علاقتو زدی
در اتاقو باز کردی و به سمت اتاق جونگکوک رفتی و در زدی
_بیا تو
در باز کردی و رفتی داخل
جونگکوک دهنش باز مونده بود و نمیتونست نگاهشو ازت بگیره ، محوت شده بود و حتی پلک نمیزد
خودشم دسته کمی از تو نداشت خیلی جذاب شده بود و بوی ادکلنه مردونش هر دختریو رام میکرد
بلاخره ساکت نموندیو سکوتو شکستی
+چطور شدم؟
_لعنتی من نمیتونم تا رفتنه مهمونا تحمل کنممم
+تو قول دادی
_خیلی خوب باشه ، حالا میفهمم چرا عاشقت شدم
+چرا؟
_چون تو بینظیری
بجای جواب دادن جلو رفتیو پیشونیشو بوسیدی
+ممنونم ، ممنونم جونگکوکا ، راستی مهمونا کی میان؟
_الاناست که بر
با صدای خانم لی حرف جونگکوک نصفه موند
&مهمونا رسیدن
_بفرما فرصت ندادن من حرفمو بزنم ، رسیدن (با خنده)
+کنجکاوم بدونم چشکلین و چجوری ادمایین
_میفهمی ، خوب بریم دیگه
دست جونگکوکو گرفتی و باهم از اتاق خارج شدید.....
۶۶.۴k
۲۹ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.