پارت

پارت 1
لیا ویو
خیلی ذوق دارم این خبر را به تهیونگ بدم... چند وقتی هست که باهام سرد رفتار میکنه حتما با شنیدن این خبر خوشحال میشه
( چند مین بعد)
خب بلخره رسیدم خونه حتما تهیونگ از سر کار برگشته باشه
( پایان ویو لیا)
همین که لیا در خونه را باز میکنه بعد از دیدن اون صحنه ای که دید انگار یک سطل اب یخ ریختن روش باور نمیکنه نه امکان نداره اون باهاش این کار را بکنه لیا با تهیونگ روبه رو میشه تهیونگ و یک دختر دیگه کنارش بود و اون ها در حال ک*یس رفتن بودن
اشک تو چشم های لیا جمع شده بود نمیدونست چکار کنه فقط دلش میخواد هر چی زود تر از اون مکان خارج بشه و سریع میره
دیدگاه ها (۲)

پارت 2هوا تاریک شده بود و باران می امد و لیا اشک میریخت و تو...

پارت 3ویو تهیونگاز خواب پاشدم خیلی سرم درد میکردم و چشمام یک...

تک پارتیسلام من یونام و منو جیمین نزدیکه 2 سال که قرار میزار...

پارت 2✰وقتی حافظتو از دست دادی✰جونگکوک: بیبی خوشگلم بهوش اوم...

(لطفاً حمایت کنید❤️)نام: سرنوشت لیا p:1دختری که اسمش چویی چا...

بچه‌ها لطفاً حمایت کنید❤️نام : سرنوشت لیاp:1دختری که اسمش چو...

ادامه پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط