از میان قصه های مادربزرگ

از میان قصه های مادربزرگ
قصه ی فرشته ای با بال های شیشه ای
و پیراهنی از جنس مهتاب را
از همه بیشتر دوست داشتم
تو نه بال شیشه ای داری
نه پیراهنی از جنس مهتاب
اما نمی دانم چرا
هر وقت می بینمت
یاد قصه ی مادربزرگ می افتم!

#محسن_حسینخانی
دیدگاه ها (۲)

داشتم نگاهت می کردم که ناگهان باد بازی اش گرفتروسری ات افتاد...

نمی دانم چرا می گویم، آه از دست تو!دست های تو،زیباترین فعل ه...

خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هستگذاشت سرخ ترین سیب، سیب من ب...

آدمیک "تو" راکنار خودش داشته باشدو چای بنوشد#پوریا_نبی_پور

موسیقی

ای غم! تو با این کاروان ِ سوگواران تا کجا همراه می آیی ؟ دیگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط