نمی دانم چرا می گویم آه از دست تو
نمی دانم چرا می گویم، آه از دست تو!
دست های تو،زیباترین فعل ها را رقم می زدند
نوازش می کردند، شعر می نوشتند
آهنگ می نواختند، چای می ریختند
دست های تو، رفیق صمیمی دست های من
اما
آه از پاهای تو!
چه ساده رفتند...
عطر چشمان او
#روزبه_معین
دست های تو،زیباترین فعل ها را رقم می زدند
نوازش می کردند، شعر می نوشتند
آهنگ می نواختند، چای می ریختند
دست های تو، رفیق صمیمی دست های من
اما
آه از پاهای تو!
چه ساده رفتند...
عطر چشمان او
#روزبه_معین
- ۲.۴k
- ۰۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط