کسی که خانوادم شد p7
کسی که خانوادم شد p7
(ات ویو )
انقدر تند میرفت که به خاطر اینکه نیفتم دستم و دور کمرش حلقه کردم اما هنوز اشک می ریختم یعنی می خواد چه بالایی سرم بیاره منو برای چی می خواد اصلا چرا من این همه آدم چرا من
هی داشتم گریه میکردم که یهو وایستاد چشمای اشکیمو با تعجب باز کردم و به اطرافم نگاه کردم اما به خاطر چشمای اشکیم یکم تار میدیدم
از موتور پیاده شده و کلاه کاسکتش رو در آورد
وقتی همه جارو واضح دیدم تازه متوجه شدم که از شهر خیلی دوریم و وسط بیابونیم و ۳ تا ماشین جلومون بودن که ی عالمه آدم اطرافش بود که همشون با رفتن اون پسر به سمتشون تعظیم کردن
که پسره رو کرد به یکی از اون ها و گفت
_بیارینش تو ماشین
و رفت تو ماشین نشست بعد از اون ی نفرشون اومد سمتم و از نجم گرفت و از موتور اوردم پایین و به زور با خودش میکشوندم سمت همون ماشینی که اون پسره رفته بود توش دستم و روی دست اون مرد که بازوم رو گرفته بود گذاشتم و داشتم تلاش میکردم که بازوم رو ول کنه اما انگار نه انگار
دیگه اشکم در اومده بود اما ایندفعه بلند بلند گریه میکردم و هی جیغ میزدم که ولم کنه اما انگار فقط وحشی تر می شد با اینکارام که یهو انداختم جلوی در ماشین و داد زد
( علامت مرده ،)
،چه خبرته انقدر تقلا میکنی دیوونم کردی ی هرزه که نباید انقدر تقلا کنه
اشکام بیشتر شد من....من هرزه نیستم!!
سرم پایین بود و همون طور که روی زمین به حالت درازی نشسته بودم داد زدم و گفتم
+من هرزه نیستم!!!!
، سر من داد نزن هرزه
دستشو برد بالا انگار می خواست بزنتم چشمامو روی هم بستم و دستامو جلوی صورتم گرفتم اما هیچی احساس نکردم چشمامو باز کردم و دستامو آروم اوردم پایین که دیدم......
(ات ویو )
انقدر تند میرفت که به خاطر اینکه نیفتم دستم و دور کمرش حلقه کردم اما هنوز اشک می ریختم یعنی می خواد چه بالایی سرم بیاره منو برای چی می خواد اصلا چرا من این همه آدم چرا من
هی داشتم گریه میکردم که یهو وایستاد چشمای اشکیمو با تعجب باز کردم و به اطرافم نگاه کردم اما به خاطر چشمای اشکیم یکم تار میدیدم
از موتور پیاده شده و کلاه کاسکتش رو در آورد
وقتی همه جارو واضح دیدم تازه متوجه شدم که از شهر خیلی دوریم و وسط بیابونیم و ۳ تا ماشین جلومون بودن که ی عالمه آدم اطرافش بود که همشون با رفتن اون پسر به سمتشون تعظیم کردن
که پسره رو کرد به یکی از اون ها و گفت
_بیارینش تو ماشین
و رفت تو ماشین نشست بعد از اون ی نفرشون اومد سمتم و از نجم گرفت و از موتور اوردم پایین و به زور با خودش میکشوندم سمت همون ماشینی که اون پسره رفته بود توش دستم و روی دست اون مرد که بازوم رو گرفته بود گذاشتم و داشتم تلاش میکردم که بازوم رو ول کنه اما انگار نه انگار
دیگه اشکم در اومده بود اما ایندفعه بلند بلند گریه میکردم و هی جیغ میزدم که ولم کنه اما انگار فقط وحشی تر می شد با اینکارام که یهو انداختم جلوی در ماشین و داد زد
( علامت مرده ،)
،چه خبرته انقدر تقلا میکنی دیوونم کردی ی هرزه که نباید انقدر تقلا کنه
اشکام بیشتر شد من....من هرزه نیستم!!
سرم پایین بود و همون طور که روی زمین به حالت درازی نشسته بودم داد زدم و گفتم
+من هرزه نیستم!!!!
، سر من داد نزن هرزه
دستشو برد بالا انگار می خواست بزنتم چشمامو روی هم بستم و دستامو جلوی صورتم گرفتم اما هیچی احساس نکردم چشمامو باز کردم و دستامو آروم اوردم پایین که دیدم......
۷۱.۵k
۲۸ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.