پارت ۱۳ : سوسک 🗿🚬
پارت ۱۳ : سوسک 🗿🚬
بعد از رفتن آتسوشی ~
÷ کونیکیدا بود یا کونیچیدا ؟ حالا هرچی بزار تعقیب کنم جینکو رو برم یارو با خدا آشنا کنم 🗿🚬
آژانس ~
£ کونیکیدا . سان کجایید سم سوسک آوردم
@ چه عجب اومدید بچه ی اییییییییییییی گمشو اون ور گمشو اون ورررررررر * یه سوسکه داشت میگفت خوشگله شماره بدم پاره کنی 🗿🤙 *
@ بده من اونو برو اون دراز اوسکولم ( دازای میگه ) جمع کن من کارای مهم تری دارم باید همزاد هاش رو از هستی روزگار محو کنم * دست کش دستش کرد عربده زنان دوید سمت سوسکا *
£ چرا باید دازای . سان رو جمع کنم؟ * رفتن سمت سالن *
£ دازای سان ؟ یاااااااااااااا الله استغفرالله 😱😱
_ عه آتسوشی . کون اومدی دلم برات تنگ شده بود خوبی 😄
£ دا...دازا..ی سان چجوری این همه سوسک رو تونه و آروم گرفتید * یه تپه سوسک از سر و کون و کول دازای میرفت بالا ولی دازای خیلی خوشحال بود *
_ عه چه حرفیه قاطِر بیا سلام کن به آتسوشی * اشاره به یکی از سوسکا *
£ پس بگو چرا کونیکیدا . سان گفت بیام جمعش کنم 😑💔
£ دازای . سان
_ جانم بگو آتسوشی . کون
£ چیزه
_ چخبره ؟؟؟؟
£ من....من یا خود ممددددددددد * پریدن بغل دازای و تو بغل دازای غش کردن *
_ یا حضرت آقا رضا چخبرههههه آتسوشی کون نرو من دوست دارم تو رو خدا 😧
£ دوستان یه سوسک خیلی گنده پشت سرش بود و آتسوشی چون از سوسک میترسید و حالش بد شده بود فرستادنش بیرون که هم کار خیر کنه بره یه سم سوسک بخره و هم حال هواش عوض شه 🤦♀️
_ آتسوشی کوننننننننننننننن
_ کونیکیدااااااااااااااا
@ زهر مار چخبرههههههه مردک____ یا ابلفضل آتسوشی چشههههه چرا دهنش کف کرده 😱
_ یه سوسک گنده پشتش بود ترسید بدجورم گنده بود
@ بده من بچه تشنج کرددددددد بده من ببرمش بیرون یا حضرت عباسسسسس * تا خواست آتسوشی ببره لشکر سوسک ریختن سرش و نتونست ببرتش *
× چخبره دازای چه بلایی سر آتسوشی اومد چرا انقدر داره میلرزه
_ رئیس تشنج کرد و دهنش کف کرده از سوسک خیلی میترسه منم کلی سوسک رومه یهو بیدار میشه قبض روح میشه شما ببریدش بیرون
× آخی عزیزم بده من ببرمش * گذاشتن آتسوشی رو کولش و بردنش به یه فضای سبز *
£ سرم درد میکنه چخبره * به یاد آوردن سوسکه *
£ عررررررررررر
× چیشد
£ رئیس؟
× چیز خاصی نشد تشنج کردی آوردمت اینجا
£ ببخش___
× نیازی نیست اینجا استراحت کن تا سم پاشی تموم بشه منم برگردم آژانس * ببینید چه به فکره تشویقش کنید 🙂👏 *
£ های گومن
× مشکلی نیست * رفت *
£ وایی خدا زهره ترک شدم 🤕
÷ چخبره
£ ابلفضل * حدس میزنید چیشد دیگه بازم غش کرد 😑🤦♀️*
÷ این چرا اینقدر غشیه؟
☆ خوووو زهر مار چرا مثل عن کفتر که بی خبر از آسمون میاد ظاهر میشی
÷ عجباااا
£ بازم غش کردم خدایا بسه دیگه خسته شدیم دیگههه
÷ خوبی الان؟
£ ببین یه کاری نکن بگیرم جرت بدما اعصابم خونِ الان نیاز دارم یکی جر بدم T_T
÷ میخوای من از پایین جرت بدم؟
£ گفتم من میخوام یکی جر بدم نه اینکه جر بخورم 😑
÷ اینا ول کن سم پاشی آژانس تموم شد بیا برگردیم
£ تو چرا؟
÷ یه حساب تسویه نشده دارم
£ باش بریم * از دنیا بی خبر که میگن اینه ها *
آژانس ~
£ سلام ...
@ آتسوشی خوبی میگم میخوا____
÷ راشومونننننننننن
@ یا بانداژای دازای این چرا اینجاسسسس
_ طرف حسابت یکی دیگس با بانداژای من چیکار داری
÷ خب خب بهم رسیدیم کونیکمیرا
@ جانم؟
÷ کونیخیدا؟
@ هن؟
÷ کونیچیدا؟
@ کی رو میخواستی ؟ * با لحن آقای هاشمی بخونید *
÷ کونیشیرا رو میخواستم تو کونیشیرا هستییی؟
@ کی؟ کونیشیرا کیه کونیشیرا نداریم ما اینجا
£ خاک تو گورت کنن که جز اسم دازای سان اسم دیگه ای بلد نیستی کونیدیلا درستشه
@ تو چی میگی دیگه
£ ببخشید زبونم گرفته از بس غش کردم
@ تو که یه بار بیشتر غش نکردی که
£ نه اتفاقا یه بار تو کوچه تنگ گیرم انداختن یه بارم خوردم به آکوتاگاوا یه بارم سوسک دیدم یه بارم که باز آکوتاگاوا دیدم غش کردم
@ آها
÷ خب کونکیبا میخوام جرت بدم
@ بازم اشتباهه
÷ خو زهر مار اون اسم زهرماریت چیه 😑
@ کونیک___
_ خر * دوستان دازای پرید وسط و اسم کونیکیدا بدبخت نصفه موند و آکوتا فکر کرد که *
÷ خب کونیکخردا میخوام پارت کنم
☆ آکوتا
÷ چیه
☆ اسمش کونیکیدا هست بخدا
÷ عهه
÷ خب کونیکیدا میخوام یه جوری جرت بدم که نفهمی از کجا جر خوردی 🗿🤙
بعد از رفتن آتسوشی ~
÷ کونیکیدا بود یا کونیچیدا ؟ حالا هرچی بزار تعقیب کنم جینکو رو برم یارو با خدا آشنا کنم 🗿🚬
آژانس ~
£ کونیکیدا . سان کجایید سم سوسک آوردم
@ چه عجب اومدید بچه ی اییییییییییییی گمشو اون ور گمشو اون ورررررررر * یه سوسکه داشت میگفت خوشگله شماره بدم پاره کنی 🗿🤙 *
@ بده من اونو برو اون دراز اوسکولم ( دازای میگه ) جمع کن من کارای مهم تری دارم باید همزاد هاش رو از هستی روزگار محو کنم * دست کش دستش کرد عربده زنان دوید سمت سوسکا *
£ چرا باید دازای . سان رو جمع کنم؟ * رفتن سمت سالن *
£ دازای سان ؟ یاااااااااااااا الله استغفرالله 😱😱
_ عه آتسوشی . کون اومدی دلم برات تنگ شده بود خوبی 😄
£ دا...دازا..ی سان چجوری این همه سوسک رو تونه و آروم گرفتید * یه تپه سوسک از سر و کون و کول دازای میرفت بالا ولی دازای خیلی خوشحال بود *
_ عه چه حرفیه قاطِر بیا سلام کن به آتسوشی * اشاره به یکی از سوسکا *
£ پس بگو چرا کونیکیدا . سان گفت بیام جمعش کنم 😑💔
£ دازای . سان
_ جانم بگو آتسوشی . کون
£ چیزه
_ چخبره ؟؟؟؟
£ من....من یا خود ممددددددددد * پریدن بغل دازای و تو بغل دازای غش کردن *
_ یا حضرت آقا رضا چخبرههههه آتسوشی کون نرو من دوست دارم تو رو خدا 😧
£ دوستان یه سوسک خیلی گنده پشت سرش بود و آتسوشی چون از سوسک میترسید و حالش بد شده بود فرستادنش بیرون که هم کار خیر کنه بره یه سم سوسک بخره و هم حال هواش عوض شه 🤦♀️
_ آتسوشی کوننننننننننننننن
_ کونیکیدااااااااااااااا
@ زهر مار چخبرههههههه مردک____ یا ابلفضل آتسوشی چشههههه چرا دهنش کف کرده 😱
_ یه سوسک گنده پشتش بود ترسید بدجورم گنده بود
@ بده من بچه تشنج کرددددددد بده من ببرمش بیرون یا حضرت عباسسسسس * تا خواست آتسوشی ببره لشکر سوسک ریختن سرش و نتونست ببرتش *
× چخبره دازای چه بلایی سر آتسوشی اومد چرا انقدر داره میلرزه
_ رئیس تشنج کرد و دهنش کف کرده از سوسک خیلی میترسه منم کلی سوسک رومه یهو بیدار میشه قبض روح میشه شما ببریدش بیرون
× آخی عزیزم بده من ببرمش * گذاشتن آتسوشی رو کولش و بردنش به یه فضای سبز *
£ سرم درد میکنه چخبره * به یاد آوردن سوسکه *
£ عررررررررررر
× چیشد
£ رئیس؟
× چیز خاصی نشد تشنج کردی آوردمت اینجا
£ ببخش___
× نیازی نیست اینجا استراحت کن تا سم پاشی تموم بشه منم برگردم آژانس * ببینید چه به فکره تشویقش کنید 🙂👏 *
£ های گومن
× مشکلی نیست * رفت *
£ وایی خدا زهره ترک شدم 🤕
÷ چخبره
£ ابلفضل * حدس میزنید چیشد دیگه بازم غش کرد 😑🤦♀️*
÷ این چرا اینقدر غشیه؟
☆ خوووو زهر مار چرا مثل عن کفتر که بی خبر از آسمون میاد ظاهر میشی
÷ عجباااا
£ بازم غش کردم خدایا بسه دیگه خسته شدیم دیگههه
÷ خوبی الان؟
£ ببین یه کاری نکن بگیرم جرت بدما اعصابم خونِ الان نیاز دارم یکی جر بدم T_T
÷ میخوای من از پایین جرت بدم؟
£ گفتم من میخوام یکی جر بدم نه اینکه جر بخورم 😑
÷ اینا ول کن سم پاشی آژانس تموم شد بیا برگردیم
£ تو چرا؟
÷ یه حساب تسویه نشده دارم
£ باش بریم * از دنیا بی خبر که میگن اینه ها *
آژانس ~
£ سلام ...
@ آتسوشی خوبی میگم میخوا____
÷ راشومونننننننننن
@ یا بانداژای دازای این چرا اینجاسسسس
_ طرف حسابت یکی دیگس با بانداژای من چیکار داری
÷ خب خب بهم رسیدیم کونیکمیرا
@ جانم؟
÷ کونیخیدا؟
@ هن؟
÷ کونیچیدا؟
@ کی رو میخواستی ؟ * با لحن آقای هاشمی بخونید *
÷ کونیشیرا رو میخواستم تو کونیشیرا هستییی؟
@ کی؟ کونیشیرا کیه کونیشیرا نداریم ما اینجا
£ خاک تو گورت کنن که جز اسم دازای سان اسم دیگه ای بلد نیستی کونیدیلا درستشه
@ تو چی میگی دیگه
£ ببخشید زبونم گرفته از بس غش کردم
@ تو که یه بار بیشتر غش نکردی که
£ نه اتفاقا یه بار تو کوچه تنگ گیرم انداختن یه بارم خوردم به آکوتاگاوا یه بارم سوسک دیدم یه بارم که باز آکوتاگاوا دیدم غش کردم
@ آها
÷ خب کونکیبا میخوام جرت بدم
@ بازم اشتباهه
÷ خو زهر مار اون اسم زهرماریت چیه 😑
@ کونیک___
_ خر * دوستان دازای پرید وسط و اسم کونیکیدا بدبخت نصفه موند و آکوتا فکر کرد که *
÷ خب کونیکخردا میخوام پارت کنم
☆ آکوتا
÷ چیه
☆ اسمش کونیکیدا هست بخدا
÷ عهه
÷ خب کونیکیدا میخوام یه جوری جرت بدم که نفهمی از کجا جر خوردی 🗿🤙
۱۱.۱k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.