(بعد از رسیدن به آزمایشگاه )
(بعد از رسیدن به آزمایشگاه )
ارسلان:دیانا خوبی
دیانا:حالم خوبه ولی هنوز دل دردم
ارسلان:برو تو سونوگرافی بشی
دیانا:میشه تو هم بیای
ارسلان:بیام چی بگم
دیانا:بیا دیگه
ارسلان:پاشو بریم
دیانا:سلام
دکتر :سلام عزیزم (دکتره زنه )
ارسلان:سلام خانوم اسدی
دکتر :سلام دکتر کاشی
ارسلان:ایشون نامزدمه لطفا یه سنو گرافی بگیرین
دکتر: تست سونوگرافی چی
ارسلان:بارداری
دکتر:چشم... اسم بیمار
ارسلان:دیانا رحیمی
دکتر:دیانا خانوم بیا بخواب رو تخت
ارسلان: دیانا رف رو تخت خوابید دکتر لباسش رو بالا زد و سنو گرافی کرد ساعت تقریبا نزدیک ۹ بود دکتر گف ۵ مین بعد جواب میاد با دیانا رفتیم تو ماشین منتظر بودیم
ارسلان:خوبی گشنت نیس
دیانا:نه
ارسلان:چرا اینجوری میکنی
دیانا:چه جوری
ارسلان:یه شوخی کردم
دیانا:میخوام مطمئن شم
ارسلان:اوهوم من میرم جواب بگیرم
دیانا:باشه.... ارسلان نیم ساعت بعد اومد و نشست و
ارسلان،:بیا غذا گرفتم و جوابم منفی شده
دیانا:خوبه مرسی
ارسلان،:بخور بریم فرودگاه
دیانا:مگه ساعت چنده ؟
ارسلان: ۱۱
دیانا:باشه
یه پارت دیگه هم میزارم
ارسلان:دیانا خوبی
دیانا:حالم خوبه ولی هنوز دل دردم
ارسلان:برو تو سونوگرافی بشی
دیانا:میشه تو هم بیای
ارسلان:بیام چی بگم
دیانا:بیا دیگه
ارسلان:پاشو بریم
دیانا:سلام
دکتر :سلام عزیزم (دکتره زنه )
ارسلان:سلام خانوم اسدی
دکتر :سلام دکتر کاشی
ارسلان:ایشون نامزدمه لطفا یه سنو گرافی بگیرین
دکتر: تست سونوگرافی چی
ارسلان:بارداری
دکتر:چشم... اسم بیمار
ارسلان:دیانا رحیمی
دکتر:دیانا خانوم بیا بخواب رو تخت
ارسلان: دیانا رف رو تخت خوابید دکتر لباسش رو بالا زد و سنو گرافی کرد ساعت تقریبا نزدیک ۹ بود دکتر گف ۵ مین بعد جواب میاد با دیانا رفتیم تو ماشین منتظر بودیم
ارسلان:خوبی گشنت نیس
دیانا:نه
ارسلان:چرا اینجوری میکنی
دیانا:چه جوری
ارسلان:یه شوخی کردم
دیانا:میخوام مطمئن شم
ارسلان:اوهوم من میرم جواب بگیرم
دیانا:باشه.... ارسلان نیم ساعت بعد اومد و نشست و
ارسلان،:بیا غذا گرفتم و جوابم منفی شده
دیانا:خوبه مرسی
ارسلان،:بخور بریم فرودگاه
دیانا:مگه ساعت چنده ؟
ارسلان: ۱۱
دیانا:باشه
یه پارت دیگه هم میزارم
۱۵.۲k
۱۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.