فریبp14
فریبp14
🐨:اخ سرم اع چ عجب پیداتون شد کجا بودید
چی وا:چیکار داری نامی شاید تنهایی خوشگذروندن(همراه با چشمک زدن به ات)
_نه چی وا صبح رفتیم یکم تو ساحل قدم زدیم
کوک با سوالاتی که توی مغزش داشت به ات خیره شده بود
_اا.. ات
_من میرم ی دوش بگیرم
ویو ات
نقشه هام داشت خوب پیش میرفت ولی اون ترسی که تو وجود کوک هست داره مزاحم کارم میشه ولی بگذریم واقعا درد دارم کار کوک دقیقا همینجوری که فک میکردم خوبه رفتم سمت حموم و ی دوش طولانی گرفتم
ویو کوک
نمیدونم باید چیکار کنم هنوز از احساساتم مطمعن نیستم و یهو جوری که حتی نفهمم و رو خودم کنترل نداشته باشم با ات خوابیدم عذاب وجدان ندارم چون انگار که خود اتم اینو میخواسته فقط یکم م...میترسم و دقیقا از چی؟ اینم نمیدونم
ویو ساعت 8 شب
🐿🐥🐰🐱🐨🐯🐹واو واو واو الهه هاروووو چ ماه شدین
دخترا:ممنونیم
🐥عشقم میلایم چ زیبا شدی دورت بگردم
میلای:مرسی نفسم توعم ماه شدی
و دودنه به دونه همه از پارتنرای خودشون تعریف کردن همه برای شام رمانتیک که قرار بود تو ی رستوران مجلل برن اماده شده بودنو شایدم یکم زیادی روی کرده بودن و
_امم ات خوشگل شدی یعنی خوشگل بودی یعنی خوشگل تر شدی
ات لبخندی زد و نزدیک کوک شد و گوشه کت کوک رو مرتب کرد گفت
_ممنون توعم خوشتیپ تر شدی
🐯اووووو چخبره اینجا چرا انقدر شما دوتا جیگر شدین امروز
هوپی خم میشه و تو گوش کوک گفت
🐿چرا گاتی ماتی میگی اصلا چرا اتو اینجوری نگاه میکنی نکنه عاشق شدی
کوک چیزی نگفت و به نشونه اره به هوپی زل زد که هوپی چشاش گرد شده با صدای بلند داد زد و گفت
_شدییییی
🐨کی چی شده
🐰خفه شو هوسوک
🐿خبر دسته اول دارم، باشه باشه خفه میشم نخور منو
🐹میگم نظرتون چیه دیگه بریم؟
و بلاخره همشون رفتن سوار ماشین شدن ات داشت سوار میشد که اقای چانگ چیزی در گوش ات گفت و ات روبه بقیه کردو گفت
_ی کاری برام پیش اومده شما برید منم تا نیم ساعت دیگه میام
_میخوای پبشت بمونم باهم بریم
_نه کوک برو زود میام
بقیه رفتن ات رو به اقای چانگ کرد
_کجاست
_سوئیت شخصیتون
ات با تموم سرعت سمت سوئیتش رفت و با عصبانیت درو باز کرد و با زنی روبه رو شد که از خرین باری که دیده بودتش خیلی پیر تر شده بود
*واو عجب خانومی شدی ثانا
_ثانا دیگه کیه اون مرده من الان اتم لی ات بگو دهنت عادت کنه
*باشه ات خانوم ولی اینو یادت نره که با عوض کردن اسمت گذشته کثیفتو نیمتونی عوض کنی
_خفه شو
*چرا خفه شم نکنه یادت رفته تو ی قاتل زنجیره ای روانی
_همونطور که خودت میگی من ی قاتل زنجیره ای روانیم پس میتونم خیلی راحت بکشمت بگذریم گفته بودن زنده موندی ولی واقعا چطوره با اون گلوله ای که تو مغزت خالی کردم زنده موندی ؟...
🐨:اخ سرم اع چ عجب پیداتون شد کجا بودید
چی وا:چیکار داری نامی شاید تنهایی خوشگذروندن(همراه با چشمک زدن به ات)
_نه چی وا صبح رفتیم یکم تو ساحل قدم زدیم
کوک با سوالاتی که توی مغزش داشت به ات خیره شده بود
_اا.. ات
_من میرم ی دوش بگیرم
ویو ات
نقشه هام داشت خوب پیش میرفت ولی اون ترسی که تو وجود کوک هست داره مزاحم کارم میشه ولی بگذریم واقعا درد دارم کار کوک دقیقا همینجوری که فک میکردم خوبه رفتم سمت حموم و ی دوش طولانی گرفتم
ویو کوک
نمیدونم باید چیکار کنم هنوز از احساساتم مطمعن نیستم و یهو جوری که حتی نفهمم و رو خودم کنترل نداشته باشم با ات خوابیدم عذاب وجدان ندارم چون انگار که خود اتم اینو میخواسته فقط یکم م...میترسم و دقیقا از چی؟ اینم نمیدونم
ویو ساعت 8 شب
🐿🐥🐰🐱🐨🐯🐹واو واو واو الهه هاروووو چ ماه شدین
دخترا:ممنونیم
🐥عشقم میلایم چ زیبا شدی دورت بگردم
میلای:مرسی نفسم توعم ماه شدی
و دودنه به دونه همه از پارتنرای خودشون تعریف کردن همه برای شام رمانتیک که قرار بود تو ی رستوران مجلل برن اماده شده بودنو شایدم یکم زیادی روی کرده بودن و
_امم ات خوشگل شدی یعنی خوشگل بودی یعنی خوشگل تر شدی
ات لبخندی زد و نزدیک کوک شد و گوشه کت کوک رو مرتب کرد گفت
_ممنون توعم خوشتیپ تر شدی
🐯اووووو چخبره اینجا چرا انقدر شما دوتا جیگر شدین امروز
هوپی خم میشه و تو گوش کوک گفت
🐿چرا گاتی ماتی میگی اصلا چرا اتو اینجوری نگاه میکنی نکنه عاشق شدی
کوک چیزی نگفت و به نشونه اره به هوپی زل زد که هوپی چشاش گرد شده با صدای بلند داد زد و گفت
_شدییییی
🐨کی چی شده
🐰خفه شو هوسوک
🐿خبر دسته اول دارم، باشه باشه خفه میشم نخور منو
🐹میگم نظرتون چیه دیگه بریم؟
و بلاخره همشون رفتن سوار ماشین شدن ات داشت سوار میشد که اقای چانگ چیزی در گوش ات گفت و ات روبه بقیه کردو گفت
_ی کاری برام پیش اومده شما برید منم تا نیم ساعت دیگه میام
_میخوای پبشت بمونم باهم بریم
_نه کوک برو زود میام
بقیه رفتن ات رو به اقای چانگ کرد
_کجاست
_سوئیت شخصیتون
ات با تموم سرعت سمت سوئیتش رفت و با عصبانیت درو باز کرد و با زنی روبه رو شد که از خرین باری که دیده بودتش خیلی پیر تر شده بود
*واو عجب خانومی شدی ثانا
_ثانا دیگه کیه اون مرده من الان اتم لی ات بگو دهنت عادت کنه
*باشه ات خانوم ولی اینو یادت نره که با عوض کردن اسمت گذشته کثیفتو نیمتونی عوض کنی
_خفه شو
*چرا خفه شم نکنه یادت رفته تو ی قاتل زنجیره ای روانی
_همونطور که خودت میگی من ی قاتل زنجیره ای روانیم پس میتونم خیلی راحت بکشمت بگذریم گفته بودن زنده موندی ولی واقعا چطوره با اون گلوله ای که تو مغزت خالی کردم زنده موندی ؟...
۳.۹k
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.