فریبp13
فریبp13
ویو کوک
با ات خیلی صمیمی تر راحت تر شدیم دیگه رحت بغلم میکنه یا دستمو میگیرع ولی فک میکردم با همه بعد صمیمی شدنش انقد راحت میشه که متوجه شدم نه حتی نمیزاره هیچ مردی به غیر از من از لباسش بگیره بهام راحته و من نمیدونم باید خوشحال بام یا نگران ات زن خیلی کامل محشریه ولی چیزای عجیبی ازش حس کردم زن عجیبیه و انگار رازای زیادی داره چیزی ازش نمیپرسمو به رو خودم نمیارم تا وقتی که خودش احساس راحتی کنه و بگه
از هواپیما پیاده شده بودیمو کم مونده بود به ساحل شخصی ات برسیم(ساحل شخصی ات تشکیل شده از سوناهای خصوصی استخر های بزرگ هتلی بزرگ سوئیت ها شخصی مرکز خرید کوچولو ولی خیلی با کلاس انواع دیسگو ها پارتی ها رساوران ها سحال و انواع فعالیت های ابی خشکی و اینم بگم که اینجا فقط ایدلا بازیگرا مدلا تاجرا اینفولنسرا و کلا ادمای مایه دار حق ورود دارن)
ویو ات
3روز گذشته بودو و امروز همه مست و در حال رقصیدن بودن کوک حالش کمی بد شده بودو منم بردمش به سوئیت شخصیم
_نظرت چیه اینجا به نوشیدنمون ادامه بدین کوک شی
_فکر خوبیه ولی ات وقتی اینجوری صدام میکنی عصبی میشم دوست دارم فقط با اسمم صدام کنی
ات ابرویی بالا انداخت و خودشو نزدیک کوک کرد جوری که فاصله های صورتشون چهار تا انگشت بود و اروم زمزمه کرد
_چرا عصبی میشی؟
_امم کوک شی جونگ کوک شی خیلی رسمیه دوست دارم باهات راحت باشم خیلی راحت نه اینقدر رسمی
_گفته بودم مست میشی کیوت میشی واقعا الان با این لبو لوچه اویزونت خیلی خوردنی شدی
کوک نمیتونست دقیق منظور ات رو بفهمه پس شروع کرد به ریختن مشروب تو لیوان ات
چند بتری ویسکی تموم شده بود صورت کوک فرمز بودو نفسای ات عمیق تر شده بود این دو نفر فقط با نگاه کردن به چشمای هم متوجه منظور هم شده بودند
ات اروم از جاش پاشد و تو ب*غل کوک نشست انگش دور گردن کوک حلقه کرد و با گاز گرفتن گوش کوک زمزمه کرد
_دوصت دارم کاری کنی صبح باد*رد از خواب پاشم میتونی
_مطمعنی پشیمون نمیشی
_من با تو بزرگترین اشتباه جهانم بکنم پشیمون نمیشم کوکی
ات با هرفهاش کوک رو اغراق میکرد و کوکم دیگه کنترلی ذو خودش نداشت پس لباشو مهکم کوب*ید به لبای ات و...
ویو صبح
_پشیمونی؟
_برای پشیمونی زوده شایدم دیره رابطه دیشبمونو قرار نیست فراموش کنم و قرار خوب بهش فک کنم توعم همینکارو کن بهتره برگردیم به سوئیت اصلی
ویو کوک
نمیتونم از حرفاش بفهمم دقیقا چ حسی داره و این دیونم میکنه شاید خود اته دیونم میکنه نه حرفاش اون واقعا زن محشریه و من دارم بیشتر عاشقش میشمو و نمیدونم باید چیکار کنم
ویو کوک
با ات خیلی صمیمی تر راحت تر شدیم دیگه رحت بغلم میکنه یا دستمو میگیرع ولی فک میکردم با همه بعد صمیمی شدنش انقد راحت میشه که متوجه شدم نه حتی نمیزاره هیچ مردی به غیر از من از لباسش بگیره بهام راحته و من نمیدونم باید خوشحال بام یا نگران ات زن خیلی کامل محشریه ولی چیزای عجیبی ازش حس کردم زن عجیبیه و انگار رازای زیادی داره چیزی ازش نمیپرسمو به رو خودم نمیارم تا وقتی که خودش احساس راحتی کنه و بگه
از هواپیما پیاده شده بودیمو کم مونده بود به ساحل شخصی ات برسیم(ساحل شخصی ات تشکیل شده از سوناهای خصوصی استخر های بزرگ هتلی بزرگ سوئیت ها شخصی مرکز خرید کوچولو ولی خیلی با کلاس انواع دیسگو ها پارتی ها رساوران ها سحال و انواع فعالیت های ابی خشکی و اینم بگم که اینجا فقط ایدلا بازیگرا مدلا تاجرا اینفولنسرا و کلا ادمای مایه دار حق ورود دارن)
ویو ات
3روز گذشته بودو و امروز همه مست و در حال رقصیدن بودن کوک حالش کمی بد شده بودو منم بردمش به سوئیت شخصیم
_نظرت چیه اینجا به نوشیدنمون ادامه بدین کوک شی
_فکر خوبیه ولی ات وقتی اینجوری صدام میکنی عصبی میشم دوست دارم فقط با اسمم صدام کنی
ات ابرویی بالا انداخت و خودشو نزدیک کوک کرد جوری که فاصله های صورتشون چهار تا انگشت بود و اروم زمزمه کرد
_چرا عصبی میشی؟
_امم کوک شی جونگ کوک شی خیلی رسمیه دوست دارم باهات راحت باشم خیلی راحت نه اینقدر رسمی
_گفته بودم مست میشی کیوت میشی واقعا الان با این لبو لوچه اویزونت خیلی خوردنی شدی
کوک نمیتونست دقیق منظور ات رو بفهمه پس شروع کرد به ریختن مشروب تو لیوان ات
چند بتری ویسکی تموم شده بود صورت کوک فرمز بودو نفسای ات عمیق تر شده بود این دو نفر فقط با نگاه کردن به چشمای هم متوجه منظور هم شده بودند
ات اروم از جاش پاشد و تو ب*غل کوک نشست انگش دور گردن کوک حلقه کرد و با گاز گرفتن گوش کوک زمزمه کرد
_دوصت دارم کاری کنی صبح باد*رد از خواب پاشم میتونی
_مطمعنی پشیمون نمیشی
_من با تو بزرگترین اشتباه جهانم بکنم پشیمون نمیشم کوکی
ات با هرفهاش کوک رو اغراق میکرد و کوکم دیگه کنترلی ذو خودش نداشت پس لباشو مهکم کوب*ید به لبای ات و...
ویو صبح
_پشیمونی؟
_برای پشیمونی زوده شایدم دیره رابطه دیشبمونو قرار نیست فراموش کنم و قرار خوب بهش فک کنم توعم همینکارو کن بهتره برگردیم به سوئیت اصلی
ویو کوک
نمیتونم از حرفاش بفهمم دقیقا چ حسی داره و این دیونم میکنه شاید خود اته دیونم میکنه نه حرفاش اون واقعا زن محشریه و من دارم بیشتر عاشقش میشمو و نمیدونم باید چیکار کنم
۱.۶k
۰۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.