p
"𝗠𝘆 𝗵𝗲𝗮𝗿𝘁, 𝗼𝘂𝗿 𝗲𝘆𝗲𝘀"
'p²²'
"خب... چی میخوری؟":kook
یه نگاهی به لیست غذاها کرد و گفت:
"پاستا آلفردو":Alice
"منم لازانیا میخورم":kook
"تا یکم دیگه میرسه خدمتتون"
"خیلی ممنونم":kook
آلیس به سمت جونگکوک برگشت و لبخند زد.
"خب... معرفی کن خودتو. بشناسمت. خواهر یا برادر نداری؟":Alice
"یه برادر دارم. بخاطر کارم زیاد نمیبینمشون":kook
"اوه":Alice
"تو چی؟ تو خواهر یا برادر نداری؟":kook
"چرا. ولی آمریکا زندگی میکنن":Alice
"اوه البته. تو دو رگه بودی درسته؟":kook
"بابام اهل آمریکا و مادرم اهل کرهجنوبیه":Alice
"اوهوم...":kook
نگاهی به لباس آلیس انداخت.
"لباست قشنگه. رنگ مورد علاقمه":kook
"اوه جدی؟ رنگ مورد علاقه منم هست":Alice
جونگکوک سرش رو تکون داد و لبخند زد.
برگشت و از پنجره به آسمون نگاه کرد.
"فکر کنم امشب بارون بیاد":kook
"اگه بارون بیاد عالی میشه":Alice
'p²²'
"خب... چی میخوری؟":kook
یه نگاهی به لیست غذاها کرد و گفت:
"پاستا آلفردو":Alice
"منم لازانیا میخورم":kook
"تا یکم دیگه میرسه خدمتتون"
"خیلی ممنونم":kook
آلیس به سمت جونگکوک برگشت و لبخند زد.
"خب... معرفی کن خودتو. بشناسمت. خواهر یا برادر نداری؟":Alice
"یه برادر دارم. بخاطر کارم زیاد نمیبینمشون":kook
"اوه":Alice
"تو چی؟ تو خواهر یا برادر نداری؟":kook
"چرا. ولی آمریکا زندگی میکنن":Alice
"اوه البته. تو دو رگه بودی درسته؟":kook
"بابام اهل آمریکا و مادرم اهل کرهجنوبیه":Alice
"اوهوم...":kook
نگاهی به لباس آلیس انداخت.
"لباست قشنگه. رنگ مورد علاقمه":kook
"اوه جدی؟ رنگ مورد علاقه منم هست":Alice
جونگکوک سرش رو تکون داد و لبخند زد.
برگشت و از پنجره به آسمون نگاه کرد.
"فکر کنم امشب بارون بیاد":kook
"اگه بارون بیاد عالی میشه":Alice
- ۱۲.۱k
- ۱۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط