fake taehyung
fake taehyung
part*¹⁶
یک هفته بعد
برگشته بودم به زندگی قبلیم و الان تو بیمارستان بودم بدون اینکه فک کنم چه اتفاقی افتاده بود
ا/ت: بیمار بعدی
تق تق تق
ا/ت: بفرمایید
یکی اومد داخل گل جلو صورتش بود بلند شدم
ا/ت: بفرمایید
گل از روی صورتش برداشت
ا/ت: تهیونگ
تهیونگ: بفرمایید این گل تقدیم به شما
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی وایی چقدر خوشگلن
تهیونگ: چشمات خوشگل میبینه دلم برات تنگ شده بود
ا/ت: کسی بیرون نیست
تهیونگ: نه خسته نباشید
ا/ت: 😊چیزی شده مهربون شدی
تهیونگ: نه چیزی نشده اومدم باز معذرت خواهی کنم
ا/ت: همونجا گفتم که بخشیدمت
تهیونگ: خب خیالم راحت
ا/ت: اره
تهیونگ: میشه برگردی پیشم دوباره
ا/ت: ها
تهیونگ: میتونی برگردی خونم دلم برات تنگ شده
ا/ت: منظورت چیه
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: بله
تهیونگ: باز برگردی
دستشو گذاشت رو دستم دستمو عقب کشیدم
تهیونگ: ببخشید
ا/ت: یه لحظه وایسا
دستمو گذاشتم رو پیشونیش
ا/ت: چرا اینقدر گرمی تب داری
تهیونگ: نمیدونم احساس میکنم دارم دیوونه میشم
ا/ت: برات یه سرم مینویسم باید بزنی
تهیونگ:باش
ا/ت: میتونی بری از داروخانه بگیری
تهیونگ: نه نمیتونم
ا/ت: خب بیا اینجا بخواب دارم تو اتاقم
تهیونگ: باش
ا/ت:بیا استراحت کن
سرم گذاشتم رو دستش پردرو کشیدم
منشی: خانم باز شلوغ شد
ا/ت: بفرستشون داخل
یکی اومد داخل
•: سلام خانم دکتر
ا/ت: سلام بفرمایید
•: من بیمار نیستم خودم و پسرم اومدیم ازت تشکر کنیم بفرمایید این گل و بگیرید
ا/ت: خیلی ممنون تشکر برای چی
•: اگه یادتون باشه...
ا/ت: بله یادم هست
•: این پسرمه
ا/ت: بله
•: پسرم از شما خوشش اومده
ا/ت: بله؟
تهیونگ پردرو کشید
تهیونگ: منم اینجا هستم
ا/ت: تو استراحت کن شما خیلی زحمت کشیدین منم تشکر میکنم بازم خوشحالم که اومدین ولی متاسفم نمیتونم به درخواستتون جواب مثبتی بدم
•: شما یکم فک کنید
ا/ت: نه نمیتونم😞خیلی ببخشید لطفا وقت بیمارا دیگه هم نگیرین
•: خب فک کن یه کوچولو
تهیونگ: میگه نه دیگه چرا اینقدر التماس میکنی برو دیگه
•: تو کی هستی اینو میگی
تهیونگ: همه کاره خانم دکتر
#فیک
#سناریو
part*¹⁶
یک هفته بعد
برگشته بودم به زندگی قبلیم و الان تو بیمارستان بودم بدون اینکه فک کنم چه اتفاقی افتاده بود
ا/ت: بیمار بعدی
تق تق تق
ا/ت: بفرمایید
یکی اومد داخل گل جلو صورتش بود بلند شدم
ا/ت: بفرمایید
گل از روی صورتش برداشت
ا/ت: تهیونگ
تهیونگ: بفرمایید این گل تقدیم به شما
ا/ت: تو اینجا چیکار میکنی وایی چقدر خوشگلن
تهیونگ: چشمات خوشگل میبینه دلم برات تنگ شده بود
ا/ت: کسی بیرون نیست
تهیونگ: نه خسته نباشید
ا/ت: 😊چیزی شده مهربون شدی
تهیونگ: نه چیزی نشده اومدم باز معذرت خواهی کنم
ا/ت: همونجا گفتم که بخشیدمت
تهیونگ: خب خیالم راحت
ا/ت: اره
تهیونگ: میشه برگردی پیشم دوباره
ا/ت: ها
تهیونگ: میتونی برگردی خونم دلم برات تنگ شده
ا/ت: منظورت چیه
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: بله
تهیونگ: باز برگردی
دستشو گذاشت رو دستم دستمو عقب کشیدم
تهیونگ: ببخشید
ا/ت: یه لحظه وایسا
دستمو گذاشتم رو پیشونیش
ا/ت: چرا اینقدر گرمی تب داری
تهیونگ: نمیدونم احساس میکنم دارم دیوونه میشم
ا/ت: برات یه سرم مینویسم باید بزنی
تهیونگ:باش
ا/ت: میتونی بری از داروخانه بگیری
تهیونگ: نه نمیتونم
ا/ت: خب بیا اینجا بخواب دارم تو اتاقم
تهیونگ: باش
ا/ت:بیا استراحت کن
سرم گذاشتم رو دستش پردرو کشیدم
منشی: خانم باز شلوغ شد
ا/ت: بفرستشون داخل
یکی اومد داخل
•: سلام خانم دکتر
ا/ت: سلام بفرمایید
•: من بیمار نیستم خودم و پسرم اومدیم ازت تشکر کنیم بفرمایید این گل و بگیرید
ا/ت: خیلی ممنون تشکر برای چی
•: اگه یادتون باشه...
ا/ت: بله یادم هست
•: این پسرمه
ا/ت: بله
•: پسرم از شما خوشش اومده
ا/ت: بله؟
تهیونگ پردرو کشید
تهیونگ: منم اینجا هستم
ا/ت: تو استراحت کن شما خیلی زحمت کشیدین منم تشکر میکنم بازم خوشحالم که اومدین ولی متاسفم نمیتونم به درخواستتون جواب مثبتی بدم
•: شما یکم فک کنید
ا/ت: نه نمیتونم😞خیلی ببخشید لطفا وقت بیمارا دیگه هم نگیرین
•: خب فک کن یه کوچولو
تهیونگ: میگه نه دیگه چرا اینقدر التماس میکنی برو دیگه
•: تو کی هستی اینو میگی
تهیونگ: همه کاره خانم دکتر
#فیک
#سناریو
۳۲.۶k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.