جواب یک سوال را بعد از سال ها پیدا میکنی و دراز میکشی و ...

جواب یک سوال را بعد از سال ها پیدا میکنی و دراز میکشی و به هر آنچه که از سرت گذشت فکر میکنی. به این فکر میکنی که برای رسیدن به یک پاسخ چقدر سمج و یک دنده بوده ای. حال با این خیال زندگی را ادامه می دهی که جواب، ابتدای سال های پیش، رو به رویت مدام به رقص درآمده بود و برای پی بردنش نیاز به زمان داشته ای و فهمیدی که اگر یک جایی بر سر نبودن چیزی قلبی شکسته شد فقط برای رسیدن به چیز دیگری بوده . نرسیدن ها را همیشه هم پای خستگی نمی شود گذاشت ، شاید منظره جدیدی دل را به یغما برده و یا شاید هم قبل از ورود به زندان هارون‌الرشید، دل‌بسته به خلافت عباسی بودند.
پس یادت باشد چیزهایی که نمیتوانیم ببینیم خیلی بیشتر از چیزهایی که جلوی چشممان هست در زندگی ما تاثیر گذار است .
#علی_والی
دیدگاه ها (۰)

گفتم دلم میخواد یه دختر داشته‌باشم با تو. از توی تراس گفت چی...

در هزار و سیصد کیلومتریِ صنعا، جایی میان صحرا چاهی عمیق و مر...

نخست، درمی‌یابی متفاوتی. ممکن است کودکی باشی که مجبور است با...

مادربزرگم همیشه بهم می‌گفت، هیچوقت جلوی قطره اشکی که وقتِ دل...

yek tarafe part : 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط