عشق پنهان

عشق پنهان
p6
شوگا:من که خودم ریختم پشمام موند😐
ا/ت:باشه دیگه شماهامممم
جین:خب بسه دیگه یکی بیاد به من کمک کنه می‌خوام شام درس کنم
کوک:من میام
ته ته:به به دست پخته مستر جئون چی بشههه
کوک:(غذا به شدت خوشمزه بشه امشب منو میگاد)(تو ذهنش)
ویو خوابگاه ساعت ۲۰:۰۰
جین:خببب غذا امادس
ته ته :به به
(جیمین یکم خورد میخواست پاشه که ا/ت گف)
ا/ت:یا مث آدم میخوری یا فرو میکنم تو حلقت یه بار دیگه بخاطره یه مشت اشغال اینجوری بشی من میدونمو تووو فهمیریی
جیمین:امممم باشه(اب دهنشو قورت داد)
(بعد غذا)
(ظرفا رو ته ته و کوک دارن میشورن)
ته ته:میگم کوک
کوک:هوم؟
ته ته:غذا خیلی خوشمزه شده بود
کوک:(به گا رفتم)(تو ذهنش)
کوک:نوش جون(آب دهنشو قورت داد )
ته ته:همین...
کوک:پس چی؟(تقریبا استرسی)
ته ته :ینی تو نمیدونییییی باشه واضح میگم امشب تو اتاق من میخوابی عاسیسمممم
کوک:به گا رفتم (آروم)
ته ته:شنیدم
کوک: هعی باشه میام
ته ته :آفرین بچه ی خوب
(ساعتای ۱۰بود که اعضا رفتن بخوابن کوک و ته ته هم که خودتون میدونید و ا/ت هم رف خونه ی خودش و خوابید )
(صبح ساعت ۹)
ویو ا/ت
‌‌‌‌‌.....‌....‌...‌
...............‌..‌.................................
#جیم_ات
دیدگاه ها (۱)

آرمیا کجایین 🥺😭😭

رمان جدید آگوست دی عاشق نقش ها _ا.ت_شوگا_جیمین_الکسا_مامان ا...

عشق پنهانp5ویو جیمینرفتم تو اتاق دیدم داره گریه می‌کنه احساس...

عشق پنهانp4ویو خوابگاه ساعت ۱۸:۰۰ویو ا/تداشتم تو اسکپلور میچ...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۰ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۰ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط