Night at school
Night at school
پارت اول
ات
تابستون خیلی به من و دوستام خوش گذشت و خاطره ساز بود...ولی هر چی به شروع مدارس نزدیکتر میشد اتفاقات عجیبی میفتاد، مثلا...وقتی بیرون میرفتم احساس میکردم یکی داره اسمم و صدا میکنه ولی کسی اونجا نبود یا احساس میکردم کسی پشتم راه میره ولی کسی اونجا نبود
خیلی ازین اتفاق میترسیدم ولی نمیتونستم به کسی بگم
مادر پدرم فوت شدن و برادر بزرگترم هرروز قمار میکنه و هیچوقت خونه نیست برای همین به رورا گفتم
رورا:فک کنم توهم زدی درک میکنم و...
ات:من مطمئنم توهم نبود
رورا:شاید یکی میخواست سر به سرت بزاره
ات:ایکاش واقعا اینجور باشه
یک هفته بعد:
رورا:ات یادته بهم گفتی اتفاقای عجیب برات میوفته؟
ات:اره خب
رورا:این اتفاقات داره برای منم میفته
....
پارت اول
ات
تابستون خیلی به من و دوستام خوش گذشت و خاطره ساز بود...ولی هر چی به شروع مدارس نزدیکتر میشد اتفاقات عجیبی میفتاد، مثلا...وقتی بیرون میرفتم احساس میکردم یکی داره اسمم و صدا میکنه ولی کسی اونجا نبود یا احساس میکردم کسی پشتم راه میره ولی کسی اونجا نبود
خیلی ازین اتفاق میترسیدم ولی نمیتونستم به کسی بگم
مادر پدرم فوت شدن و برادر بزرگترم هرروز قمار میکنه و هیچوقت خونه نیست برای همین به رورا گفتم
رورا:فک کنم توهم زدی درک میکنم و...
ات:من مطمئنم توهم نبود
رورا:شاید یکی میخواست سر به سرت بزاره
ات:ایکاش واقعا اینجور باشه
یک هفته بعد:
رورا:ات یادته بهم گفتی اتفاقای عجیب برات میوفته؟
ات:اره خب
رورا:این اتفاقات داره برای منم میفته
....
- ۱.۸k
- ۱۲ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط