پست ثابت

*پست ثابت*

این فصل آخر است، ببخش عاشقانه نیست
امشب در این خرابه هوای ترانه نیست

مردم دوباره پشت سرم حرف می زنند
اما عجیب! لحن طو هم صادقانه نیست !

قلبی که جنس شیشه شد آخر شکستنی ست
عشقی که گشت یک طرفه جاودانه نیست

گفتم بمان به زخم غرورم نمک نپاش !
گفتی سزای عشق مگر تازیانه نیست؟

با این همه اگر چه مرا برده ای ز یاد،
هرچند در وجود طو از من نشانه نیست،

باور نمی کنم که طو طردم کنی، ولی
رفتم برای ماندنم آخر بهانه نیست !  .
.
ک
دیدگاه ها (۱)

*پست ثابت* «بی طو مهتاب شبی» را همگان میدانند ...همگان شعر د...

بــه سلامتـــــی اونـــی کــه بــرای داشتنـــش لازم نیــــست...

..یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام.آرام وسرد گفت:که در طالع...

..دیوانه شدم در طلبت بس که به دیوان،.هی فال زدم، فال زدم، تا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط