دلم میخواد که باز مث قدیما
.
دلم میخواد که باز مثِ قدیما
بریم با هم یه گوشه، خاله بازی
تو با اون لحنِ آروم و قشنگت
بگی داری یه قصر از گُل میسازی
بگی میخوای که خانومت همیشه
توی قصرِ گُلش آروم بمونه
بگی هر شب تو میخوای خسته از کار
بیای با شاخه های گل به خونه
نمیدونم چی شد یکهو بُریدی
شدی یک لحظه با دنیام غریبه
تو رفتی و هنوز میلرزه دستام
چون از گرمای دستت بی نصیبه
دلم میخواد بِگن آن مرد آمد
گل و شعر و غزل هم توی دستاش
منم دیوونه شَم مثِ کسی که
دوباره پیش او، برگشته دنیاش
دلم میخواد که مثِ اون قدیما
بیای بازم به دردت مبتلا شم
نگو دیره که حتی موقعِ مرگ
دلم میخواد توو آغوشِ تو باشم
#مهدی_امیری کانال اشعار
telegram.me/ghazalitazeh
دلم میخواد که باز مثِ قدیما
بریم با هم یه گوشه، خاله بازی
تو با اون لحنِ آروم و قشنگت
بگی داری یه قصر از گُل میسازی
بگی میخوای که خانومت همیشه
توی قصرِ گُلش آروم بمونه
بگی هر شب تو میخوای خسته از کار
بیای با شاخه های گل به خونه
نمیدونم چی شد یکهو بُریدی
شدی یک لحظه با دنیام غریبه
تو رفتی و هنوز میلرزه دستام
چون از گرمای دستت بی نصیبه
دلم میخواد بِگن آن مرد آمد
گل و شعر و غزل هم توی دستاش
منم دیوونه شَم مثِ کسی که
دوباره پیش او، برگشته دنیاش
دلم میخواد که مثِ اون قدیما
بیای بازم به دردت مبتلا شم
نگو دیره که حتی موقعِ مرگ
دلم میخواد توو آغوشِ تو باشم
#مهدی_امیری کانال اشعار
telegram.me/ghazalitazeh
- ۸۹۲
- ۱۲ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط