فیک کوک پارت 5
فیک کوک پارت 5
ات، رفتم داخل اتاق کوک که دیدم چییییی همون منشیش که تو کافه دیدم رو پای کوکه و داره (صلواتتتتتتت🤲🤲🤲) چیز میکنه کوک
کوک، هوم
ات، این چیه سریع توضیح بده
کوک، خوب ات من ازت خسته شدم و اینکه من الان لیارو دوس دارم پس طلاقت میدم
ات، امممم باشه اما پشیمون میشی جعون و بعد از اونجا سریع دور شدم رفتم خونه ی خودم خودم و پرت کردم رو تخت و تا تونستم گریه کردم بعد نفهمیدم کی خوابم برد
4 ماه بعد
(دقت کردین من چقدر میگم مثلا چند ماه بعد یا چنسال بعد😂😂)
ات، من و جونگ کوک از هم طلاق گرفتیم و امروز روز عروسیه لیا و کوک هست هه جعون امروز سیاه عروسیت میشه من تو این 4 ماه کلی مدرک از لیا که داره به کوک خیانت میکنرو پیدا کردم
رفتم آماده شدم و رفتم به عروسیشون تو تالار نشسته بودم که اومدن دست تو دست هم اون لیای جغد مثل وزق بهم زول زده بود عنتر (ات باهات موافقم🤝) میمون رفتن و بله هارو گفتن زمان کادو دادن بود من آخرین نفر بودم رفتم گفتم سلام آقا و خانم جعون ی هدیه ی ویژه براتون دارم.. ببخشید میشه این فلشو تو مانیطور بزنین
بله خانم حتمی
و فیلم و عکسا پیخ شد
کوک، دهنم باز مونده بود هنگ کردم این لیای عوضی فقط من بخاطر پول میخاست وایی وایی وایییییییی حالا چیکار کنم ی چک به لیا زدم و رفتم طرف ات تا خاستم حرف بزنم گفت
ات، هیشششش فقط دنبالم بیا
کوک، دنبالش رفتم که رسیدیم پشت بوم گفتم ات ببین بزار توضیه بد
که حرفم رو قطع کرد و رفت روی اون بالا واستاد که اگه میپرید میوفتاد پایین و ارتفاع این ساختمون به شدت زیاده
کوک، اتتت اتتتتتتثتتتتت بیا پایین لطفاااا
ات، کوک میدونستی من حاملم و قراره بابا بشی خوب(از اینجا هم ات هم کوک کلا گریه میکنن) دونیا زیاد به کام من شیرین نبود ما وقتی باهم اجدواج کردیم یادته من چی بهت گفتم گفتم که کوک اگه تو بهم خیانت کنی حتی رو اشتباه من خودکشی میکنم گفتم مگه نه هاااااااا جوابمو بده لعنتیییی(داد)
کوک، اتتت(با صدای لرزون) اتتت خوا. هش می کن. م بیا پایین من پشیمونم لط لطفاااا
ات، نه نه نه آقای جعون اینجوری که مزه نمیده موقعی پشیمون میشی که من و بچم دیگه نباشیم خوب کوک........ خدافظ و پرید پاینن
کوک، نههههههههه ااتتتتت اتتتتتت خداااااااا چراااااا چراااااا واتتتت نباید تنهام بزاری نهههههههه 😭😭😭
پرش به بعد خاک سپاری ات
جیمین، کوک مگه نگفتم از فرشتم خوب مراقبت کن هوم(با صدای آروم و بغض دار و گرفته)
کوک،............
جیمین، د جوابم و بده لعنتییییییییی مگه نگفتمممممم(با داد و گریه)
کوک،...........
بله درسته کوک بعد اینکه ات مرد دیگه حرفی نمیزد غذا خوب نمیخورد و بیروح بود مثل کسی بود که جسمش زندس اما روحش مرده مثل مرده ی متحرک شده بود زرد شده بود و هر شب
ات، رفتم داخل اتاق کوک که دیدم چییییی همون منشیش که تو کافه دیدم رو پای کوکه و داره (صلواتتتتتتت🤲🤲🤲) چیز میکنه کوک
کوک، هوم
ات، این چیه سریع توضیح بده
کوک، خوب ات من ازت خسته شدم و اینکه من الان لیارو دوس دارم پس طلاقت میدم
ات، امممم باشه اما پشیمون میشی جعون و بعد از اونجا سریع دور شدم رفتم خونه ی خودم خودم و پرت کردم رو تخت و تا تونستم گریه کردم بعد نفهمیدم کی خوابم برد
4 ماه بعد
(دقت کردین من چقدر میگم مثلا چند ماه بعد یا چنسال بعد😂😂)
ات، من و جونگ کوک از هم طلاق گرفتیم و امروز روز عروسیه لیا و کوک هست هه جعون امروز سیاه عروسیت میشه من تو این 4 ماه کلی مدرک از لیا که داره به کوک خیانت میکنرو پیدا کردم
رفتم آماده شدم و رفتم به عروسیشون تو تالار نشسته بودم که اومدن دست تو دست هم اون لیای جغد مثل وزق بهم زول زده بود عنتر (ات باهات موافقم🤝) میمون رفتن و بله هارو گفتن زمان کادو دادن بود من آخرین نفر بودم رفتم گفتم سلام آقا و خانم جعون ی هدیه ی ویژه براتون دارم.. ببخشید میشه این فلشو تو مانیطور بزنین
بله خانم حتمی
و فیلم و عکسا پیخ شد
کوک، دهنم باز مونده بود هنگ کردم این لیای عوضی فقط من بخاطر پول میخاست وایی وایی وایییییییی حالا چیکار کنم ی چک به لیا زدم و رفتم طرف ات تا خاستم حرف بزنم گفت
ات، هیشششش فقط دنبالم بیا
کوک، دنبالش رفتم که رسیدیم پشت بوم گفتم ات ببین بزار توضیه بد
که حرفم رو قطع کرد و رفت روی اون بالا واستاد که اگه میپرید میوفتاد پایین و ارتفاع این ساختمون به شدت زیاده
کوک، اتتت اتتتتتتثتتتتت بیا پایین لطفاااا
ات، کوک میدونستی من حاملم و قراره بابا بشی خوب(از اینجا هم ات هم کوک کلا گریه میکنن) دونیا زیاد به کام من شیرین نبود ما وقتی باهم اجدواج کردیم یادته من چی بهت گفتم گفتم که کوک اگه تو بهم خیانت کنی حتی رو اشتباه من خودکشی میکنم گفتم مگه نه هاااااااا جوابمو بده لعنتیییی(داد)
کوک، اتتت(با صدای لرزون) اتتت خوا. هش می کن. م بیا پایین من پشیمونم لط لطفاااا
ات، نه نه نه آقای جعون اینجوری که مزه نمیده موقعی پشیمون میشی که من و بچم دیگه نباشیم خوب کوک........ خدافظ و پرید پاینن
کوک، نههههههههه ااتتتتت اتتتتتت خداااااااا چراااااا چراااااا واتتتت نباید تنهام بزاری نهههههههه 😭😭😭
پرش به بعد خاک سپاری ات
جیمین، کوک مگه نگفتم از فرشتم خوب مراقبت کن هوم(با صدای آروم و بغض دار و گرفته)
کوک،............
جیمین، د جوابم و بده لعنتییییییییی مگه نگفتمممممم(با داد و گریه)
کوک،...........
بله درسته کوک بعد اینکه ات مرد دیگه حرفی نمیزد غذا خوب نمیخورد و بیروح بود مثل کسی بود که جسمش زندس اما روحش مرده مثل مرده ی متحرک شده بود زرد شده بود و هر شب
۵.۳k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.