ادامه پارت

ادامه پارت ¹⁰
ا.ت:اخیش برم خونه از مدرسه امیدوارم جیمین بیدار نشده باشه
جیمین:ولم کن میرم میخوابم..
ویو ا.ت
وقتی رسیدم خونه دیدم جیمین خوابه سریع رفتم حموم لباس عوض کردم بچمو بغل کردم و گرفتم خوابیدم تا شب..

ویو جیمین
من خیل نگران ا.ت شدم هنوز فک کنم هیچی نخورده باید باهاش حرف بزنم باید قضیه رو بهش بگم ولی گوش نمیده باهام قهر کرده تا دو هفته..

ویو ا.ت
وقتی بیدار شدم دیدم ساعت ¹⁰ شده ینی من این همه خوابیدمممم بلند شدم رفتم دستشویی کار های لازم رو انجام دادم بعد رفتم غذا برای بچم درست کردم بای خودم نودل به بچم دادم و خودم هم غذا و خوردم تموم شد داشتم با بچم بازی میکردم که....

ویو جیمین
عهه صدای ا.ت داره میاد رفتم از اتاق بیرون دیدم داره با بچه بازی میکنه رفتم از پشت بغلش کردم که یهو بهم گفت...

ا.ت: داری چیکار میکنی هااا
جیمین:دارم زنمو بغل میکنم
ا.ت:من زنت نیستممم
جیمین:ا.ت لج نکن خوو
ا.ت:..................(سکوت)
جیمین:ا.ت میخوام درباره یچی باهات حرف بزنم خووو
ا.ت:.................(سکوت)
جیمین:سکوت نشانه ی رضایت است(جیمین افرین به عقلت♡)
ا.ت:بس میکنی یا نه...
جیمین:نه بس نمیکنم.

بچه ها من پیج قبلیم یک گزارشش کرده پرید این پیجی ک زدم خیی کم فالوور دارم امیدوارم فالوورای قبیم برگرده@bts.army123