فیک همکلاسی من
پارت۷
+خوب باید بگم که منم دوستت دارم
_واقعا
+آره
+به مامان بابا مون چی بگیم
_ خودم بهشون میگم
پرش زمان به موقع ای که مامان باباشون اومدم
_بابا عمو میشه باهاتون حرف بزنم
پ.ی.چی شده پسرم
_بابا عمو ماری از من حاملس و ما عاشق همیم
پ.چی شما دوتا چه غلطی کردید
_عمو ما عاشق همیم
پ.ماری
+بله بابا
پ.تو چی کار کردی واقعا حامله ای
م.ی.چی شده
پ.ی.ماری از یونگی حاملست
م.چی ماری راست میگه
کوک.شما دوتا هنوز ازدواج نکردید
ته.یونگی از تو توقع نداشتم
+ما میخوایم ازدواج کنیم
م.اگرم نمیخاستید ازدواج کنید به زور باید با هم ازدواج میکردید
+مامان میشه بس کنی
پ.میدونی هیترا چی میگن
+آره برام مهم نی
پرش زمان به روز عروسی
امروز عروسی منو یونگی سالن بودم آرایشم تموم شده بود زنگ زدم به یونگی که بیاد دنبالم
_چقدر زیبا شدی
+واقعا
_آره
+زود بریم که دیر میشه
رسیدیم به باغ که مراسم عروسی انجا بود
دست تو دست بابام رفتم پیش یونگی بابام دستم رو گزاشت توی ست یونگی
پ.مواضب دخترم باش و ازش خوب مراقبت کن
_چشم
یک سال بعد
الان ی پسر به نام جونگ یو دارن و ی زندگی عالی دارن
تماممم
چطور بود
#فیک
+خوب باید بگم که منم دوستت دارم
_واقعا
+آره
+به مامان بابا مون چی بگیم
_ خودم بهشون میگم
پرش زمان به موقع ای که مامان باباشون اومدم
_بابا عمو میشه باهاتون حرف بزنم
پ.ی.چی شده پسرم
_بابا عمو ماری از من حاملس و ما عاشق همیم
پ.چی شما دوتا چه غلطی کردید
_عمو ما عاشق همیم
پ.ماری
+بله بابا
پ.تو چی کار کردی واقعا حامله ای
م.ی.چی شده
پ.ی.ماری از یونگی حاملست
م.چی ماری راست میگه
کوک.شما دوتا هنوز ازدواج نکردید
ته.یونگی از تو توقع نداشتم
+ما میخوایم ازدواج کنیم
م.اگرم نمیخاستید ازدواج کنید به زور باید با هم ازدواج میکردید
+مامان میشه بس کنی
پ.میدونی هیترا چی میگن
+آره برام مهم نی
پرش زمان به روز عروسی
امروز عروسی منو یونگی سالن بودم آرایشم تموم شده بود زنگ زدم به یونگی که بیاد دنبالم
_چقدر زیبا شدی
+واقعا
_آره
+زود بریم که دیر میشه
رسیدیم به باغ که مراسم عروسی انجا بود
دست تو دست بابام رفتم پیش یونگی بابام دستم رو گزاشت توی ست یونگی
پ.مواضب دخترم باش و ازش خوب مراقبت کن
_چشم
یک سال بعد
الان ی پسر به نام جونگ یو دارن و ی زندگی عالی دارن
تماممم
چطور بود
#فیک
۱۲.۰k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.