کلبه شاعرانه:
کلبه شاعرانه:
باد با رقصیدن از پیراهنت رد میشود
آب سرمست است وقتی از تنت رد میشود
من که دورم از تو اما خوش به حال هر نسیم
وقتی از گلهای سرخ دامنت رد میشود
خوش به حال لرزش دستی که با لرزیدن از -
مرزهای دکمهی پیراهنت رد میشود!
خوش به حال گردش سیاره وقتی نیمه شب -
از مدار چشمهای روشنت رد میشود!
خوش به حال هرم آن بازوی عریانی که گاه
مثل پیچکهای باغ از گردنت رد میشود!
من که گفتم "چشم"! اما خوش به حال هر که از -
"لطفا از این بیشتر نه!" گفتنت رد میشود! #اصغر_عظیمی_مهر
باد با رقصیدن از پیراهنت رد میشود
آب سرمست است وقتی از تنت رد میشود
من که دورم از تو اما خوش به حال هر نسیم
وقتی از گلهای سرخ دامنت رد میشود
خوش به حال لرزش دستی که با لرزیدن از -
مرزهای دکمهی پیراهنت رد میشود!
خوش به حال گردش سیاره وقتی نیمه شب -
از مدار چشمهای روشنت رد میشود!
خوش به حال هرم آن بازوی عریانی که گاه
مثل پیچکهای باغ از گردنت رد میشود!
من که گفتم "چشم"! اما خوش به حال هر که از -
"لطفا از این بیشتر نه!" گفتنت رد میشود! #اصغر_عظیمی_مهر
۹۶۲
۰۳ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.