وقتی هر دوتون مافیا بودید ...
وقتی هر دوتون مافیا بودید ...
پارت هشتم
ویو ا.ت
داشتیم همینجوری بحث میکردیم که...
+ببین یکبار دیگه برای من تصمیم بگیری من میدونم و تو اصلا دلم خواست به تو چه به تو چه. ربطی داره هااا
_فقط دلم نمیخواد با یکی مثل تو همکار باشم
+پس برای چی قبول کردی با من شراکت کنی ها میتونستی همون موقع من رو بکشی
شوگا#:بس کنید
_دلم نیامد وگرنه یه موجود رو مخ کمتر زندگی بهتر.
#بسه
+من رو مخم یا تو ؟!
#بسهه(داد)
_+....
#مثل بچه ها افتادید به جون هم شما مثلا شریکید ؟!
+این اول شروع. کرد هیونگ
#تو چرا ادامه دادی هومم؟!...هوففف برید بخوابید فردا هم باید برید
پرش زمانی به چند روز بعد
ویو ا.ت
چند روز همینجوری گذشت امروز آخرین روزی بود که اینجا بودیم از همه چیز عمارت سر در آوردیم داشتم کف سالن تمیز میکردم و جیمین بالا سرم بود که با صدای آجوما همه کار هاشون رو ول کردن و ردیف شدن مینهو اومد احترام گذاشتیم
$از همین الان به بعد بادیگارد های خدمتکار ها از عمارت برن بیرون و تا یک هفته نیان و خدمتکار ها بدون بادیگارد باید کار کنند ...فعلا کسی از خدمتکار ها حق بیرون رفتن از عمارت رو نداره و نمیتونه کارش رو ول کنه ....تا وقتی که جاسوس رو پیدا کنم
چیی جاسوس شت حتما فهمیدن حالا چجوری از این مخمصه در برم با دادی که زد همه بادیگارد ها رفتن
_ا.ت...
+برو جیمینا نترس چیزی نمیشه حواسم هست
_دوربین ها رو هک میکنیم و حواسمون بهت هست
$اقای سان نمیخوای بری؟!
_چ،چرا ...رفتم
جیمین رفت و آجوما گفت بریم سر کار هامون پس دوباره تی رو گرفتم و بقیه سالن رو تمیز کردم
که مینهو صدام کرد
$هی دختر بیا اینجا
رفتم پیشش
+ب،بله
$برو اتاق من رو تمیز کن
+و،ولی این کار خدمتکار شخصی شماست
$تو هم از این به بعد خدمتکار شخصی من ...نشنیدی گفتم برو
+چشم
همین رو کم داشتیم رفتم داخل اتاق انگار داخلش جنگ شده بود هوفف آدم آنقدر کثیف اول شروع کردم به جمع کردن لباساش بعد از اینکه تمام شد رو تختی رو مرتب کردم و جارو کردم که مین هو اومد داخل
$اتاقم قشنگه ؟!
+چ،چی؟!....عااا بله قشنگه قربان
$میتونی مین هو صدام کنی ...نظرت چیه اتاق جفتمون بشه !
+چی؟! آه قربان فکر نمیکنید بعدا میگن ارباب لی مین هو آنقدر توقع پایین و بدی داشته که با یه خدمتکار بوده
$مهمه؟!
+مهم نیست؟!
$برو بیرون
+جواب ندادید؟!
$کری ؟!...گفتم برو بیرون
و...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIMIN#fake
پارت هشتم
ویو ا.ت
داشتیم همینجوری بحث میکردیم که...
+ببین یکبار دیگه برای من تصمیم بگیری من میدونم و تو اصلا دلم خواست به تو چه به تو چه. ربطی داره هااا
_فقط دلم نمیخواد با یکی مثل تو همکار باشم
+پس برای چی قبول کردی با من شراکت کنی ها میتونستی همون موقع من رو بکشی
شوگا#:بس کنید
_دلم نیامد وگرنه یه موجود رو مخ کمتر زندگی بهتر.
#بسه
+من رو مخم یا تو ؟!
#بسهه(داد)
_+....
#مثل بچه ها افتادید به جون هم شما مثلا شریکید ؟!
+این اول شروع. کرد هیونگ
#تو چرا ادامه دادی هومم؟!...هوففف برید بخوابید فردا هم باید برید
پرش زمانی به چند روز بعد
ویو ا.ت
چند روز همینجوری گذشت امروز آخرین روزی بود که اینجا بودیم از همه چیز عمارت سر در آوردیم داشتم کف سالن تمیز میکردم و جیمین بالا سرم بود که با صدای آجوما همه کار هاشون رو ول کردن و ردیف شدن مینهو اومد احترام گذاشتیم
$از همین الان به بعد بادیگارد های خدمتکار ها از عمارت برن بیرون و تا یک هفته نیان و خدمتکار ها بدون بادیگارد باید کار کنند ...فعلا کسی از خدمتکار ها حق بیرون رفتن از عمارت رو نداره و نمیتونه کارش رو ول کنه ....تا وقتی که جاسوس رو پیدا کنم
چیی جاسوس شت حتما فهمیدن حالا چجوری از این مخمصه در برم با دادی که زد همه بادیگارد ها رفتن
_ا.ت...
+برو جیمینا نترس چیزی نمیشه حواسم هست
_دوربین ها رو هک میکنیم و حواسمون بهت هست
$اقای سان نمیخوای بری؟!
_چ،چرا ...رفتم
جیمین رفت و آجوما گفت بریم سر کار هامون پس دوباره تی رو گرفتم و بقیه سالن رو تمیز کردم
که مینهو صدام کرد
$هی دختر بیا اینجا
رفتم پیشش
+ب،بله
$برو اتاق من رو تمیز کن
+و،ولی این کار خدمتکار شخصی شماست
$تو هم از این به بعد خدمتکار شخصی من ...نشنیدی گفتم برو
+چشم
همین رو کم داشتیم رفتم داخل اتاق انگار داخلش جنگ شده بود هوفف آدم آنقدر کثیف اول شروع کردم به جمع کردن لباساش بعد از اینکه تمام شد رو تختی رو مرتب کردم و جارو کردم که مین هو اومد داخل
$اتاقم قشنگه ؟!
+چ،چی؟!....عااا بله قشنگه قربان
$میتونی مین هو صدام کنی ...نظرت چیه اتاق جفتمون بشه !
+چی؟! آه قربان فکر نمیکنید بعدا میگن ارباب لی مین هو آنقدر توقع پایین و بدی داشته که با یه خدمتکار بوده
$مهمه؟!
+مهم نیست؟!
$برو بیرون
+جواب ندادید؟!
$کری ؟!...گفتم برو بیرون
و...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIMIN#fake
۵.۵k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.