فیک: فصل دوم فقط من ؛فقط تو
پارت •34/
تهیونگ اومد داخل و در رو بست ک
ته : ات عزیزم ؟
ات : هق هق اینجا چراااا اینطوریه
ته : کجا؟
ک نگاهش ب تخت افتاد و ...
تهیونگ :هیچی نیست هیچی نیست خب؟ الان میگم عوضش میکنن بزار ببرمت اون یکی اتاق
و ات رو براید بغل کردو بردش داخل ی اتاق دیگه
ات : میرم دوش بگیرم
تهیونگ : باهات بیام
ات : نخیرمممم .
تهیونگ : باشه باشه چیزی لازم داشتی بگو آروم برو داخل برات لباس هات رو آماده میکنم گریه نکن ( آروم ات رو داخل بغلش گذاشت واشکاش رو پاک میکرد موهاش رو نوازش میکرد)
دیگه الان ک خانوم من شدی گریه کنی ناراحت میشم ها هوم؟
ات : باشه ا اخه درد میکنه
تهیونگ : ماساژ بدم ؟
ات : اوهوم
«😐پرنسس انگلیس هم انقد ناز نداره د پدصگ»
بعد نیم ساعت ک ات بهتر شده بود ب حموم رفت و اومد بیرون
ک رو تختی عوض شده بود و با کمک تهیونگ لباسش رو عوض کرد
ات : میشه بریم بیرون من گشنمه
تهیونگ : زندگیم بگم برات بیارن اینجا؟
ات : نه بچه ها ناراحت میشن بریم
تهیونگ : هر چی تو بگی
و با هم رفتن ک بچه ها رو میز نشسته بودن
إمی: اومدین ؟ ( ن رفتن😑)
تهیونگ : سلااام بر همگی
جیمین : اووو چ با انرژی
جیهیون : معلومه خیلی خوب خوابیدی
هه را : اذیتشون نکنید إ !
کم کم غذاشون رو خوردن
و. در حال تعریف بودن
ات هم رفته بود با دخترا رفتن
ک گل بچینه اونجا گل های رز قرمز زرد زیاده بود
ات : وای بیاید عکس بگیریم دخترا
إمی : اره اینا خیلی خوشگلن
با هزار تا عکس گرفتن و مسخره بازی درآوردن
و تقریبا دخترا هم برگشتن پیش پسرا ک
ات : تهیونگ ببین چ خوشگلن
ته: دقیقا مثل خودت عزیزم
ات : بیا باهاش ریسه درست کنیم
تهیونگ : باشه
جیهیون: وای ات خیلی باحالی دیشب خوب در رفتید با هه را
هه را سرفه ی مختصری کرد ک جیمین نگاش کرد
و ات با شاخه گل ها در گیر بود و
انگشتش داخل تیغ گل رفت
ات : اخخخخ
ته : وای چی شددد چرا حواست نیست ات ؟
و چند دقیقه مشغول
انگشت ات بودن ولی جیمین خوب حواسش جمع بود و
جیمین : کجا ؟
جیهیون : تو کافه دیگه بعدششش
ک با چشم و ابرو اومدن هه را ساکت شد
تهیونگ : خب فک کنم چند نفر اینجا باید ی چیز های رو توضیح بدن
ات : چی رو ؟
ته : منتظر بودم خودت بگی ات ولی نگفتی!
.....
شرط پارت بعد ۱۲۱,تا لایک و کامنت بدون تکرار
تهیونگ اومد داخل و در رو بست ک
ته : ات عزیزم ؟
ات : هق هق اینجا چراااا اینطوریه
ته : کجا؟
ک نگاهش ب تخت افتاد و ...
تهیونگ :هیچی نیست هیچی نیست خب؟ الان میگم عوضش میکنن بزار ببرمت اون یکی اتاق
و ات رو براید بغل کردو بردش داخل ی اتاق دیگه
ات : میرم دوش بگیرم
تهیونگ : باهات بیام
ات : نخیرمممم .
تهیونگ : باشه باشه چیزی لازم داشتی بگو آروم برو داخل برات لباس هات رو آماده میکنم گریه نکن ( آروم ات رو داخل بغلش گذاشت واشکاش رو پاک میکرد موهاش رو نوازش میکرد)
دیگه الان ک خانوم من شدی گریه کنی ناراحت میشم ها هوم؟
ات : باشه ا اخه درد میکنه
تهیونگ : ماساژ بدم ؟
ات : اوهوم
«😐پرنسس انگلیس هم انقد ناز نداره د پدصگ»
بعد نیم ساعت ک ات بهتر شده بود ب حموم رفت و اومد بیرون
ک رو تختی عوض شده بود و با کمک تهیونگ لباسش رو عوض کرد
ات : میشه بریم بیرون من گشنمه
تهیونگ : زندگیم بگم برات بیارن اینجا؟
ات : نه بچه ها ناراحت میشن بریم
تهیونگ : هر چی تو بگی
و با هم رفتن ک بچه ها رو میز نشسته بودن
إمی: اومدین ؟ ( ن رفتن😑)
تهیونگ : سلااام بر همگی
جیمین : اووو چ با انرژی
جیهیون : معلومه خیلی خوب خوابیدی
هه را : اذیتشون نکنید إ !
کم کم غذاشون رو خوردن
و. در حال تعریف بودن
ات هم رفته بود با دخترا رفتن
ک گل بچینه اونجا گل های رز قرمز زرد زیاده بود
ات : وای بیاید عکس بگیریم دخترا
إمی : اره اینا خیلی خوشگلن
با هزار تا عکس گرفتن و مسخره بازی درآوردن
و تقریبا دخترا هم برگشتن پیش پسرا ک
ات : تهیونگ ببین چ خوشگلن
ته: دقیقا مثل خودت عزیزم
ات : بیا باهاش ریسه درست کنیم
تهیونگ : باشه
جیهیون: وای ات خیلی باحالی دیشب خوب در رفتید با هه را
هه را سرفه ی مختصری کرد ک جیمین نگاش کرد
و ات با شاخه گل ها در گیر بود و
انگشتش داخل تیغ گل رفت
ات : اخخخخ
ته : وای چی شددد چرا حواست نیست ات ؟
و چند دقیقه مشغول
انگشت ات بودن ولی جیمین خوب حواسش جمع بود و
جیمین : کجا ؟
جیهیون : تو کافه دیگه بعدششش
ک با چشم و ابرو اومدن هه را ساکت شد
تهیونگ : خب فک کنم چند نفر اینجا باید ی چیز های رو توضیح بدن
ات : چی رو ؟
ته : منتظر بودم خودت بگی ات ولی نگفتی!
.....
شرط پارت بعد ۱۲۱,تا لایک و کامنت بدون تکرار
۱۰۳.۲k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.