توی اتاق پرسه میزدم یه ساعت پیش زنگ زدو گف کع ساعت ۷ برم

توی اتاق پرسه میزدم یه ساعت پیش زنگ زدو گف کع ساعت ۷ برم مخفیگاهش ، از یه طرف میترسیدم از یه طرفم دلم براش تنگ شده بود ،، با شاهان دوسال پیش اشنا شدم همو توی پیست دیدیم ، عاشق ماشین سواری بودو خب سواریم میکرد ، اون روز مسابقه داست منم با رفیقام برای دیدن مسابقه داداش رفیقم رفته بودیم ، توی لبلس مسابقه عجب خوشگل بود خیلی جذاب بود ، بعد مسابقه اومد سمتمون ، یگانه رفیقم منو بهش معرفی کرد
+ شاهان این رفیق منه آسا
× سلام از آشنایی باهاتون خوشبختم من شاهان هستم
- سلام همچنین
+ خب شاهان چطوره بریم یه غذا بخوریم
× اوکیه من مشکلی ندارم
+ آسا تو چی میای
- اوکیه باشه
رفتیم غذا خوردیم از اون به بعدم چن بار همو دیدیم که ازم خواست برم پیشش توی پیست و سواری کردنو بهم یاد بده منم کع خب ازش خوشم میمود قبول کردم بعد اون خیلی باهم صمیمی شدیم که بعد یه مدت توی یه مسابقه کع خب منم شرکت کردم با هم رقابت کردیم بعد تموم شدن مسابقه داشتیم باهم حرف میزدیم که یکی از شرکت کننده ها کع اتفاقانم از رقیبای قدیمی شاهان بود اومد سمتمون و با نادیده گرفتن شاهان رو به من گف
¤ سلام ، کارت فوق العاده بود میتونم اسمتو بدونم
- سلام ممنون بله من آسا هستم
¤ خوشبختم منم متین هستم
- خوشبختم ، کاری داشتید
¤ راستش یه جورایی چجوری بگم اخه ،،،،، یه جورایی ازتون خوشم اومد اگه میشه شمارتونو ( شاهان با اعصبانیت پرید وسط حرفس )
× نخیر نمیشه شمارشونو داشته بلشی
¤ فک نمیکنم به تو ربطی داشته بلشه
× اتفاقا به من ربط داره حالام گورتو گم کن زود
¤ اون وقت چی کارشی
× خب ... ( یکم مکث کردو بعد با جدیت گف ) دوست پسرشم مشکلی داری
پسره ردشو کرد سمتمو گف
¤ اره آسا
× اسا نه و اسا خانوم بفهم حرف دهنتو
- اوم راستش خب ( نمیدونستم چی بگم من شاهانو دوس داشتم پس گفتم ) بله شاهان دوس پسرمه
¤ بهتره ازش فاصله بگیری
× گورتو گم کن .
ازمون دور شد ، شاهان چشاش قرمز شده بود خیلی غیرتی شده بود
- چرا اتقد اعصبی شدی
× ندیدی اون لاشی چی میگف
- خب شماره میخواست فقط
× چیع خوشت اومده نکنه میخوای شماره بدی بش
- چیمیگی شاهان من از کسی خوشم نیومده فقط نمیدونم تو چرا انقد حساس شدی جلوی اونم که ....( میخواستم کاری کنم بهم اعتراف کنه )
× خوب کردم گفتم چیع نکنه خوشت نمیاد دوس پسر من بلشی
-( هول گفتم ) نخیرم خیلیم ددس دارم... ( حرف تو دهنم ماسید مثلا اومدم کاری کنم اون بهم اعتراف کنه خودم بندو اب دادم )
× اوها پس دوس داری خوبع پ منو به عنوان دوس پسرت قبول میکنی
- هانننن
× چرا انقد خوشگلی هان
- مرسی
× جوابمو ندادی منو به عنوان ددس پسرت قبول میکنی من خب دوست دارم
- عامم منم همینطور
شک زده گف × یعن توام ، توام دوسم داری ؟!!

پارت 1 نویسنده sa
اسم = هدف