ما پلیسها شکاک و بدبین نیستیم اما حواس مان جمع است
ما پلیسها، شکاک و بدبین نیستیم اما حواس مان جمع است
سوال بعدی ام هم تا حدودی ناشی از تصویری است که فیلم و سریال ها از پلیس برای مان ساخته اند و کمی هم به باور من برمی گردد که شغل آدم ها روی شخصیت شان تأثیر می گذارد. می خواهم بدانم مقتضیات پلیس بودن، چه تأثیری روی زندگی آقا و خانم پلیس گذاشته است؟ صفری میگوید: «مجموعه اتفاقاتی که ما شاهد و درگیرش هستیم و مجموعه تجربیات مان، به ما کمک کرده است تا آگاهتر و حواس جمعتر باشیم اما مثلا آن سوءظنی را که گاهی به پلیس ها نسبت داده می شود، نداریم؛ یعنی اینطوری نیست که به همه شک داشته باشیم. البته طبق همان تجربه که گفتم و به دلیل اطلاعات مان، خیلی وقتها بهتر می توانیم در شرایط مختلف تصمیمگیری کنیم. نظم هم طبیعتاً توی خانه ما هست اما نه شبیه پادگان بلکه مثل بقیه خانهها». درباره این تصور هم که پلیس ها بداخلاق و جدی هستند، چیزی نمی پرسم؛ خودتان باید سروان زنگویی و همسرش را از نزدیک می دیدید تا بدانید چرا از پرسیدن این سوال منصرف شدم؛ بس که خوشاخــلاق اند.همسر و فرزندان پلیس ها همیشه ته دلشان نگران اند مبادا اتفاق بدی رخ بدهد، تحمل کردن این استرس دایمی کار راحتی نیست اما شاید وقتی زن و شوهر هر دو پلیس باشند، کنار آمدن با آن راحتتر باشد. آقای صفری معتقد است آدم ها به مرور یاد می گیرند خودشان را با شرایط زندگی شان وفق بدهند، خانم زنگویی اما نظر دیگری دارد؛ «خب ما وقتی وارد این شغل شدیم، می دانستیم چه خطراتی دارد. من هم با سختی های کارم کنار آمدم اما با اینهمه هربار که همسرم مأموریت می رفت، استرس خیلی زیادی داشتم و هرازگاهی زنگ می زدم و می پرسیدم: «حالتون خوبه؟ اتفاقی نیفتاده؟».
#پلیس_زن
سوال بعدی ام هم تا حدودی ناشی از تصویری است که فیلم و سریال ها از پلیس برای مان ساخته اند و کمی هم به باور من برمی گردد که شغل آدم ها روی شخصیت شان تأثیر می گذارد. می خواهم بدانم مقتضیات پلیس بودن، چه تأثیری روی زندگی آقا و خانم پلیس گذاشته است؟ صفری میگوید: «مجموعه اتفاقاتی که ما شاهد و درگیرش هستیم و مجموعه تجربیات مان، به ما کمک کرده است تا آگاهتر و حواس جمعتر باشیم اما مثلا آن سوءظنی را که گاهی به پلیس ها نسبت داده می شود، نداریم؛ یعنی اینطوری نیست که به همه شک داشته باشیم. البته طبق همان تجربه که گفتم و به دلیل اطلاعات مان، خیلی وقتها بهتر می توانیم در شرایط مختلف تصمیمگیری کنیم. نظم هم طبیعتاً توی خانه ما هست اما نه شبیه پادگان بلکه مثل بقیه خانهها». درباره این تصور هم که پلیس ها بداخلاق و جدی هستند، چیزی نمی پرسم؛ خودتان باید سروان زنگویی و همسرش را از نزدیک می دیدید تا بدانید چرا از پرسیدن این سوال منصرف شدم؛ بس که خوشاخــلاق اند.همسر و فرزندان پلیس ها همیشه ته دلشان نگران اند مبادا اتفاق بدی رخ بدهد، تحمل کردن این استرس دایمی کار راحتی نیست اما شاید وقتی زن و شوهر هر دو پلیس باشند، کنار آمدن با آن راحتتر باشد. آقای صفری معتقد است آدم ها به مرور یاد می گیرند خودشان را با شرایط زندگی شان وفق بدهند، خانم زنگویی اما نظر دیگری دارد؛ «خب ما وقتی وارد این شغل شدیم، می دانستیم چه خطراتی دارد. من هم با سختی های کارم کنار آمدم اما با اینهمه هربار که همسرم مأموریت می رفت، استرس خیلی زیادی داشتم و هرازگاهی زنگ می زدم و می پرسیدم: «حالتون خوبه؟ اتفاقی نیفتاده؟».
#پلیس_زن
- ۱.۱k
- ۰۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط