لحظه عاشقی. . پارت۱۰
#لحظه_عاشقی. . پارت۱۰
دروک:شمارتو بده
اسیه:شمارمو میخای چکار ؟
دروک:میخام مزاحم شم توبه توبه
دروک :واسه تحقیق میخام شمارتو
اسیه:اما باشع سیو کن ........….....
دروک :خدا حافظ
عمر :،اسیع بیا دا
اسیه:اومدم داداش
رفتیم سوار اتوبوس شدیم رفتیم خونه
اسیه:روز خوبی بود
عمر :عارع
عمر :راستی اسیه کارت دارم
اسیه:بگو
عمر:میشه اون دختره رو برام اوکه کنی
اسیه:باز کدوم دخترو داداششش
عمر:بابا همون سوسن دیگه خواهر دروک
اسیه:نه داداش اونو نمیتونم
عمر :ابجی؟؟
اسیه:اوف یا باشه حالا یه کاریش میکنم
عمر :الحق که خواهر خودمی (با خوشحالی)
اسیه:رفتم اتاقم که لباسامو عوض کنم
یهو گوشیم زنگ خورد
ناشناس بود
شروع کال
اسیه:الو
....:خوبی
اسیه:خوبم شما؟
.....:بابا منم دروک
اسیه:عه خوبی کاری داشتی
دروک:خوبم میشه واسه تحقیق بیای خونمون
اسیه:بزار به داداشم بگم بهت زنگ میزنم
دروک :باشه فقط زود باش
اسیه:باشع خدافظ
پایان کال
دروک:شمارتو بده
اسیه:شمارمو میخای چکار ؟
دروک:میخام مزاحم شم توبه توبه
دروک :واسه تحقیق میخام شمارتو
اسیه:اما باشع سیو کن ........….....
دروک :خدا حافظ
عمر :،اسیع بیا دا
اسیه:اومدم داداش
رفتیم سوار اتوبوس شدیم رفتیم خونه
اسیه:روز خوبی بود
عمر :عارع
عمر :راستی اسیه کارت دارم
اسیه:بگو
عمر:میشه اون دختره رو برام اوکه کنی
اسیه:باز کدوم دخترو داداششش
عمر:بابا همون سوسن دیگه خواهر دروک
اسیه:نه داداش اونو نمیتونم
عمر :ابجی؟؟
اسیه:اوف یا باشه حالا یه کاریش میکنم
عمر :الحق که خواهر خودمی (با خوشحالی)
اسیه:رفتم اتاقم که لباسامو عوض کنم
یهو گوشیم زنگ خورد
ناشناس بود
شروع کال
اسیه:الو
....:خوبی
اسیه:خوبم شما؟
.....:بابا منم دروک
اسیه:عه خوبی کاری داشتی
دروک:خوبم میشه واسه تحقیق بیای خونمون
اسیه:بزار به داداشم بگم بهت زنگ میزنم
دروک :باشه فقط زود باش
اسیه:باشع خدافظ
پایان کال
۳.۰k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.