پارت⁴⁰
پارت⁴⁰
&من لیسام،عشق همیشگی اقای کیم
+یعنی از تهیونگ بچه داری؟
&دیشب که تورو بیهوش کرد کارامونو شروع کردیم
-اصن من بیهوش بودم(با عصبانیت و صدای بلند)انقد حرف زیادی نزن،اصن من جز هانا نه کسیو دوص دارم نه باهاش رابطه داشتم،من عشق اول و اخرم هاناعه(با داد)
+پس منظورش از دیشب چیه؟
&خب گفتم دیگع،وقتی گوش نداری گوش بدی تقصیر من و بابای بچه هام نیس
-انقد بچه بچه نکن لیسا(با دادو اعصبانی)من بابای هیچ بچه ای نیستم
+& باشه(دوتایی با بغض کم)
هانا بلندشد رف دسشویی و تا میتونست گریه کرد،انقد گریه کرد که چشاش قرمز شده بود(دلیلی نداره ولی چون گف پدر هیچ بچه ای نیسم فک کرد که هاناعم دوص ندارع)بعد شستن دستو صورتش درو باز کرد که با لیسا روبه روی در مواجه شد،
+مشکلی بوجود اومده؟
&عشقمو دزدیدی،کل زندگیمو دزدیدی،یعنی زندگی خوبی با این مافیا نخواهی داشت،زندگیتو سیاه میکنم
+تموم شد؟تهیونگ کجاس؟
تهیونگ(صدای بلند)
-هانا ماشینم اومد بلندشو بریم، خداکنه مردنت ببینمت لیسا(با نیشخند)
&به هانا گفتم،به صلامت
سوار ماشین شدنو رفتن به سوی عمارت،جیمین و جونگکوک روی کاناپه خوابیده بودنو انگار کلی اذیت شدن
به هانا اشاره کردم که بره داخل اتاق و منم نشستم نگاهشون کردم، یه چندتا عکس ازشون گرفتمو یه اهنگ توی باند پلی کردمو شروع کردم خوندن باهاش
کوک=چته روانی(معذرت میخوام)
جیمین×خوبه منم اینکارو بکنم؟
ویو هانا
رفتم داخل اتاقو یه لباس خونگی و جمعوجور پوشیدمو یه صدای بلند پلی شد(اهنگ MIC DROP)رفتم بیرون
+مگه خواب نیستن؟(با داد)
-الان داری طرفداریشونو میکنی؟(با داد)
+طرفداری نیس،میخوام سکوت باشه(با داد)
-من خونه ساکت دوص ندارم(با داد)
سریع اومدم پایینو با دستم زدم به کمرش
-یاااااااااا چیکار میکنی؟
+..........
خانوما\اقایون باهام راه بیاید
برای پارت بعد
²¹=like
⁷⁵=comment
&من لیسام،عشق همیشگی اقای کیم
+یعنی از تهیونگ بچه داری؟
&دیشب که تورو بیهوش کرد کارامونو شروع کردیم
-اصن من بیهوش بودم(با عصبانیت و صدای بلند)انقد حرف زیادی نزن،اصن من جز هانا نه کسیو دوص دارم نه باهاش رابطه داشتم،من عشق اول و اخرم هاناعه(با داد)
+پس منظورش از دیشب چیه؟
&خب گفتم دیگع،وقتی گوش نداری گوش بدی تقصیر من و بابای بچه هام نیس
-انقد بچه بچه نکن لیسا(با دادو اعصبانی)من بابای هیچ بچه ای نیستم
+& باشه(دوتایی با بغض کم)
هانا بلندشد رف دسشویی و تا میتونست گریه کرد،انقد گریه کرد که چشاش قرمز شده بود(دلیلی نداره ولی چون گف پدر هیچ بچه ای نیسم فک کرد که هاناعم دوص ندارع)بعد شستن دستو صورتش درو باز کرد که با لیسا روبه روی در مواجه شد،
+مشکلی بوجود اومده؟
&عشقمو دزدیدی،کل زندگیمو دزدیدی،یعنی زندگی خوبی با این مافیا نخواهی داشت،زندگیتو سیاه میکنم
+تموم شد؟تهیونگ کجاس؟
تهیونگ(صدای بلند)
-هانا ماشینم اومد بلندشو بریم، خداکنه مردنت ببینمت لیسا(با نیشخند)
&به هانا گفتم،به صلامت
سوار ماشین شدنو رفتن به سوی عمارت،جیمین و جونگکوک روی کاناپه خوابیده بودنو انگار کلی اذیت شدن
به هانا اشاره کردم که بره داخل اتاق و منم نشستم نگاهشون کردم، یه چندتا عکس ازشون گرفتمو یه اهنگ توی باند پلی کردمو شروع کردم خوندن باهاش
کوک=چته روانی(معذرت میخوام)
جیمین×خوبه منم اینکارو بکنم؟
ویو هانا
رفتم داخل اتاقو یه لباس خونگی و جمعوجور پوشیدمو یه صدای بلند پلی شد(اهنگ MIC DROP)رفتم بیرون
+مگه خواب نیستن؟(با داد)
-الان داری طرفداریشونو میکنی؟(با داد)
+طرفداری نیس،میخوام سکوت باشه(با داد)
-من خونه ساکت دوص ندارم(با داد)
سریع اومدم پایینو با دستم زدم به کمرش
-یاااااااااا چیکار میکنی؟
+..........
خانوما\اقایون باهام راه بیاید
برای پارت بعد
²¹=like
⁷⁵=comment
۹.۷k
۱۰ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.