عمارت

#عمارت
#part۲



تو حموم آهنگ میخونه(کار من😑🙄)
*ا.تتتتت خفه شوووو سرم رفتنتتت
با صدای دمپایی مامانم که به در خورد ساکت شدم.
+ای بابا....باشه دیگه چرا عصبانی میشی تو؟
داد زدم. با حرص موهامو شستم و.....
بعد از 45 دقیقه در اومدم بیرون. با حوله دراز کشیدم رو تخت وگوشیمو برداشتم که دیدم دوستم بهم پیام داده.
نیم ساعت باهاش حرف زدم و همه چیو براش تعریف کردم.
یهو چشمم به ساعت افتاد!!!! 8 بود!!
سریع پاشدم و لباسمو پوشیدم موهامو خشک کردم و یکم آرایش کردم.
بعد یه لباس قشنگ انتخاب کردم (عکس میزارم) پوشیدم و عطر زدم و کیفمو برداشتم.
+خب مامان من میرم
*کجا؟
+سرکار دیگه
*کدوم کار؟
+وا...همونی که بهت صبح گفتم
*آهان...امیدوارم مثل هزارتا کارای دیگه ات نباشه که برگردی با گریه
+نه مامان این یکی فرق داره
*به اونا هم همینو میگفتی
+هوفففف...باشه خداحافظ
سریع در رو بستم و یه تاکسی گرفتم و رفتم.


شرط ها واسه پارت بعدی
لایک:۴۰
کامنت:۱۵
امیدوارم خوشتون بیاد کیوتام:))
دیدگاه ها (۲۹)

#عمارت #part۳_گفتین اسمتون چیه؟+لی ا.ت_اهان...چند سااتونه؟+م...

#عمارت #part۴+سلاااااامبلند داد زدم.یهو دیدم همه بهم خندیدن!...

#عمارت#part1وای من چه قدر بدبختم!خاک تو سرم بی عرضه ام!21 سا...

سلام چطورید؟:))خب خب یکی دو هفته هستش که دارم روی یه رمان کا...

پارت بیستو دوممبدون هیچ حرفی پاشدم و با عصبانیت رفتم اتاقم د...

نفرین شیرین. پارت 1

#دوپارتی#هیونجین#درخواستیوقتی شب عروسی... ویو ات وای امروز خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط