موشی در خانه ی مزرعه دار تله ی موش دید!
موشی در خانه ی مزرعه دار تله ی موش دید!
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.
آنها گفتند: مشکل تو به ما ربطی ندارد!
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید...
از مرغ برایش سوپ درست کردند!
گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند!
نهایتا زن مُرد.
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند ودر این مدت؛
موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر می کرد.
بیشتر مواقع بیتفاوت از کنار مشکلات رد میشویم، با این تصور که این مشکل، مشکل من نیست، غافل از اینکه دیر یا زود گریبان خود ما را _مستقیم یا غیرمستقیم_ خواهد گرفت.
#بیتفاوت_نباشیم
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.
آنها گفتند: مشکل تو به ما ربطی ندارد!
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید...
از مرغ برایش سوپ درست کردند!
گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند!
نهایتا زن مُرد.
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند ودر این مدت؛
موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر می کرد.
بیشتر مواقع بیتفاوت از کنار مشکلات رد میشویم، با این تصور که این مشکل، مشکل من نیست، غافل از اینکه دیر یا زود گریبان خود ما را _مستقیم یا غیرمستقیم_ خواهد گرفت.
#بیتفاوت_نباشیم
۸.۶k
۱۸ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.