هیولای اتاق من (part 24)

که هیچ نشده هاهاها 😂😂

باید زنگ بزنیم به دکتر زنگ زدیم به مستر....
خودتون بگید کی میتوانه باشه
زنگ زدیم اومد را دیدن ات تعجب کرد پاش را پانسمان کرد و بخیه زد و بهش قرص های تنفسیش را داد که اگه حالش بد شد بخوره بهش یه سرم وصل کرد تا حالش از این بدتر نشه (بذار حالش بد شه ایششش )
دکتر.... پیشمون موند تا اکه حال ات بد شد کمکش کنه از اتاق ات رفتیم بیرون نشستیم تو سالن داشتیم با هم حرف میزدیم که صدای ناله و گریه دخترون ه میامد رفتیم تو اتاق ات دیدیم داریم توی خواب هزیون میگفت وگریه میکرد وداد میزد دست زدم به پیشونینش تب داشت خیلی زیاد دکتر..... بهش سرم زد تا حالش بهتر شه و تبش یکم اومد پایین اما هنوز داشت هزیون میگفت تکونش دادم که بیدار شه

جیمین: ات ات ات ات ات (بلند)
ات: داداش لطفا لطفا نکن (با گریه و تکون خورد بهسمت چپ و راست )
جیمین: بغلش کردم و به خودم فشردمش که یهو چشمامش را باز کرد گریه میکرد و منا بغل کرد و گریه هاش بلیزم را خیس کرد که با منظم شدن نفس هاش فهمیدم خوابه سرش را گذاشتم رو بالشت و رفتم پایین پیش بچه ها....


اینبار جای حساس نیست دیگه 😂😂😂

خب اسم دکتر چی بود هر کی درست گفت براش اون پارت را میذارم دو نفر اول که گفتن سه تا پارت میذارم خود دانید وگرنه خبری از پارت نیست
شرط پارت همین
دیدگاه ها (۵)

هیولای اتاق من

عررر تولد موچیمونه happy birthday jimin 💕💜🇰🇷🇰🇷فیط برای تبریک...

کلاس هشتمم اما معلما هروز دارن امتحان میگرن و میپرسن من واقع...

هیولای اتاق من (part 23)

گل وحشی منپارت ۶ ویو اتخیلی واقعا درد داشتم که تهیونگ از اتا...

فیک ازدواج اجباری پارت ۸پرستار :لطفا دکتر رو خبر کنید جین:چش...

نام فیک: عشق مخفیPart: 40ویو ات*خیلی صدای تیر اندازی زیاد بو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط