چند وقت پیش ملت با چوب و سنگ، سگ و گربه های بدبختو میزدن؛
چند وقت پیش ملت با چوب و سنگ، سگ و گربه های بدبختو میزدن؛ ولی الان می بینیم توی خیلی کوچه ها براشون غذا میذارن کنارپیاده رو و کلی انجمن واسه نگهداریشون ایجاد شده.
همین چند وقت پیش یکی موهاش عجیب بود، تیکه بارونش می کردیم؛ ولی الان می گیم دوست داره این تیپی باشه مدل موش چه ضرری به ما می رسونه آخه به ما چه!
همین چند وقت پیش کسی کمربندشو پشت فرمون می بست بهش می گفتیم بچه سوسول؛ ولی الان ماشینو روشن می کنیم اول کمبربندمونو می بندیم می گیم واسه سلامتیمون واجبه!
همین چند وقت پیش وقتی زنی متارکه میکرد بهش می گفتیم بیوه و همه میزدن تو کارش؛ ولی الان می گیم ببین چی کشیده که جداشده، امیدوارم شرایطی که میخواد رو پیدا کنه، شاید منم جای اون بودم همینکارو میکردم!
همین چند وقت پیش می گفتیم ترکها ... رشتیا ... اصفهانی ها ... لُرها ... قزوینی ها ... فلانن و براشون جوکهای آنچنانی می ساختیم؛ ولی الان می گیم همه ما ایرانی هستیم و همه ما از یک آب و خاکیم.
همین چند وقت پیش تا همسایمون مهمونی و پارتی می گرفت زنگ می زدیم 110 و می فروختیمشون و پشت چشمی کلی هم بهشون می خندیدیم؛ ولی الان می گیم جووونن بذار تفریحشونو بکنن و میریم زنگشونو میزنیم می گیم بی زحمت ساعت 12 شب دیگه تعطیلش کنید و همسایمونم 12 نشده تعطیل میکنه!
همین چندوقت پیش هر چرت و پرتی بهمون می گفتن قبول می کردیم و به دیگران هم انتقالش می دادیم؛ ولی الان هر حرفی را که می شنویم سریع می گیم منبع معتبرشو اعلام کن!
همین چندوقت پیش واسه پرسپولیس و استقلال دست به یقه رفیق چند سالمون می شدیم؛ ولی الان می گیم چیش به من و تو میرسه ؟! کل کل می کنیم و آخرش عذرخواهی می کنیم!
همین چند وقت پیش کسی نظرش باهامون مخالف بود هشتر و پشترش می کردیم؛ ولی الان می گیم خوب اینم نظرش اینه؛ هرکی نظرش برای خودش محترمه!
تا چند وقت پیش روز جمعه یا تعطیلی همه ی پارک ها و پارک های جنگلی تبدیل میشدن به سفره ای از زباله های رنگارنگ؛ اما الان بیشتر مردم وقتی میخوان بساطشون رو جمع کنن که برن آشغالهاشون رو میریزن تو کیسه ی زباله و میذارن تو سطل آشغال!
همین چند وقت پیش بچه دار که می شدیم پدر بزرگ و مادر بزرگمون سریع خواب می دیدن، یکی اومده تو خوابشونو و گفته نام بچتو فلان بذار و ما هم خوشحال می شدیم و می ذاشتیم. ولی الان می گیم، ببخشید سردلتون سنگین بوده شب، خواب ناجور دیدین!
تو دلمون میگیم، اون نام ایرانی که دلم بخواد، میذارم رو بچم!
همین چند وقت پیش عمراً فکر نمی کردیم ملت با فرهنگی، بتونیم باشیم...
ولی داریم می بینیم که آهسته آهسته داریم می شیم!
و به اصل و سرشت و تمدن خودمون برمی گردیم!
و اینها همش از نشانه های باسوادشدن اکثریت جامعه و اشتراک گذاری مطالب سودمند و آموزنده در شبکه های اجتماعی و گروه های مَجازیه.
این یعنی رسیدن به گوهر مدرنیته و عبور از دوران گذار با وجود همه محدودیتها..
شاید هنوز خیلی راه مونده تا بطور کامل بافرهنگ بشیم ولی همینکه آغاز کردیم خیلی خوبه، خیلی خیلی زیاد هم خوبه!
هی نگیم مردم ایران فلانن ، بیسارن وگذشتمون چطور بود و کورش و....
مردم ایران یعنی من، یعنی تو!
تو مطالعه کن، رفتارهای اجتماعی نامناسبت رو اصلاح کن و به منم یاد بده که همینکارو بکنم، با مهربانی؛ نه با لحنی که "تو بی فرهنگی و من باسواد و متمدن"!
مطالعه کنیم و به هم کتاب عیدی بدیم...
آزاد و آزاداندیش باشیم.
همین چند وقت پیش یکی موهاش عجیب بود، تیکه بارونش می کردیم؛ ولی الان می گیم دوست داره این تیپی باشه مدل موش چه ضرری به ما می رسونه آخه به ما چه!
همین چند وقت پیش کسی کمربندشو پشت فرمون می بست بهش می گفتیم بچه سوسول؛ ولی الان ماشینو روشن می کنیم اول کمبربندمونو می بندیم می گیم واسه سلامتیمون واجبه!
همین چند وقت پیش وقتی زنی متارکه میکرد بهش می گفتیم بیوه و همه میزدن تو کارش؛ ولی الان می گیم ببین چی کشیده که جداشده، امیدوارم شرایطی که میخواد رو پیدا کنه، شاید منم جای اون بودم همینکارو میکردم!
همین چند وقت پیش می گفتیم ترکها ... رشتیا ... اصفهانی ها ... لُرها ... قزوینی ها ... فلانن و براشون جوکهای آنچنانی می ساختیم؛ ولی الان می گیم همه ما ایرانی هستیم و همه ما از یک آب و خاکیم.
همین چند وقت پیش تا همسایمون مهمونی و پارتی می گرفت زنگ می زدیم 110 و می فروختیمشون و پشت چشمی کلی هم بهشون می خندیدیم؛ ولی الان می گیم جووونن بذار تفریحشونو بکنن و میریم زنگشونو میزنیم می گیم بی زحمت ساعت 12 شب دیگه تعطیلش کنید و همسایمونم 12 نشده تعطیل میکنه!
همین چندوقت پیش هر چرت و پرتی بهمون می گفتن قبول می کردیم و به دیگران هم انتقالش می دادیم؛ ولی الان هر حرفی را که می شنویم سریع می گیم منبع معتبرشو اعلام کن!
همین چندوقت پیش واسه پرسپولیس و استقلال دست به یقه رفیق چند سالمون می شدیم؛ ولی الان می گیم چیش به من و تو میرسه ؟! کل کل می کنیم و آخرش عذرخواهی می کنیم!
همین چند وقت پیش کسی نظرش باهامون مخالف بود هشتر و پشترش می کردیم؛ ولی الان می گیم خوب اینم نظرش اینه؛ هرکی نظرش برای خودش محترمه!
تا چند وقت پیش روز جمعه یا تعطیلی همه ی پارک ها و پارک های جنگلی تبدیل میشدن به سفره ای از زباله های رنگارنگ؛ اما الان بیشتر مردم وقتی میخوان بساطشون رو جمع کنن که برن آشغالهاشون رو میریزن تو کیسه ی زباله و میذارن تو سطل آشغال!
همین چند وقت پیش بچه دار که می شدیم پدر بزرگ و مادر بزرگمون سریع خواب می دیدن، یکی اومده تو خوابشونو و گفته نام بچتو فلان بذار و ما هم خوشحال می شدیم و می ذاشتیم. ولی الان می گیم، ببخشید سردلتون سنگین بوده شب، خواب ناجور دیدین!
تو دلمون میگیم، اون نام ایرانی که دلم بخواد، میذارم رو بچم!
همین چند وقت پیش عمراً فکر نمی کردیم ملت با فرهنگی، بتونیم باشیم...
ولی داریم می بینیم که آهسته آهسته داریم می شیم!
و به اصل و سرشت و تمدن خودمون برمی گردیم!
و اینها همش از نشانه های باسوادشدن اکثریت جامعه و اشتراک گذاری مطالب سودمند و آموزنده در شبکه های اجتماعی و گروه های مَجازیه.
این یعنی رسیدن به گوهر مدرنیته و عبور از دوران گذار با وجود همه محدودیتها..
شاید هنوز خیلی راه مونده تا بطور کامل بافرهنگ بشیم ولی همینکه آغاز کردیم خیلی خوبه، خیلی خیلی زیاد هم خوبه!
هی نگیم مردم ایران فلانن ، بیسارن وگذشتمون چطور بود و کورش و....
مردم ایران یعنی من، یعنی تو!
تو مطالعه کن، رفتارهای اجتماعی نامناسبت رو اصلاح کن و به منم یاد بده که همینکارو بکنم، با مهربانی؛ نه با لحنی که "تو بی فرهنگی و من باسواد و متمدن"!
مطالعه کنیم و به هم کتاب عیدی بدیم...
آزاد و آزاداندیش باشیم.
۶.۱k
۲۰ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.