مژهعایخیص

#مژه_عای_خیص🌚🖤
PArt2
دیانا:خوبی
ارسلان:خوبم ینی؟)
دیانا:چون من هصم عار
ارسلان: ی نیش خنده پر بغض زدم.....دیا اخرین باری ک رفتی خرید کی بود؟)
دیانا: قبل مرگ پانیذم
ارسلان: عکی پاشو بریم خرید
دیانا: جدیییی🥺
ارسلان: بلخره ذوق تو چشات دیدم!)😅
دیانا: حیح
ارسلان: بیا ماشینم اون ورع بریم صوار شیم
دیانا: نههه
ارسلان: پ چی
دیانا: پیاده بریمممم
ارسلان: باو عزیت نکو بیو با ماشین بریم
دیانا: نههه
ارسلان: باوش بریم
دیانا:رصیدیم پاساژ من کارت ارسلانو عزش گرفتم ارسلان داش با مامانش حرف میزد منم ع فرصت استفاده کردم کلییی خرید کردم ی پک ارایشی هندونه ای خریدم با ی ادکلان صورتی ادکلانش بو عطر پانیذ میداد😅همینجوری میگشتم ک چشم خورد ب ی لباس خشگلللل تونیک چار خونه رنگی بود ب ی شلوار لی خریدمش ع مغازش اومدم بیرون میخاصم برم برا ارسلان یچی بگیرم ی هودی براش خریدم ا مغازه اومدم بیرون ارسلانو دیدم همه وسایل هارو دادم بهش ک برم خرید کنم...
ارسلان: هنو میخای خرید کنی
دیانا: عارههه تازه باید بریم خونم لباسامو وردارم ببرم خونت
ارسلان: دیاااا
دیانا: جانم
ارسلان: لباشگ میخاممم
دیانا: منممم🥺
__
ارسلان: رفتیم خونه دیانا همه وسایلای مورد نیازو ورداش رفتیم خونم
دیانا: لباسامو یکی یکی میزدم سر چوب لباسی تنها لباسم ک مشکی نبود همون لباسی بود ک خریدم... داشتم وسایلامو جا میدادم ک یهو ی گربه زیر تخت اومد بیرون......جیییخخخخ
ارسلان: اب میخوردم ک با صدای دیانا اب ع دهنم پاشید بیرون لیوان ع دصم افتاد رفتم صمت اتاق ک یهو ی گربه مشکی اومد رو صورتم ......

•ادامه دارد•🌚🖤
___________________~__~
چگولی پگوووو🌝🌵
دیدگاه ها (۰)

#مژه_عای_خیص🌚🖤PArt3ارسلان: ع کمر افتادم زمین حص کردم کمرم شک...

#مژه_های_خیص🌚🖤PArt4(صبح) دیانا: بیدار شدم بی توجه ب ارسلان د...

•مژع های خیص•🌚🖤پارت۱دیانا: جلو اینه ب خودم خیره شدم او دختری...

شاید پیج اصلیم دیگ برنگردع(:عامار عی پیجمو میبرم بالاع رمانو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط