پارت 1
پارت 1
🐾 🕷️ 🗡️ 📍 🖤🖤🖤
صبح با خوشحالی تمام بیدار شد اولین بار بود میرفت لندن و واسش شگف انگیز بود تمام مراحل وابسته
به این بود میگفتن که این عملیات خیلی مهمه و اگه بتونن باید جشن بگیرن سریع لباس پوشید و رفت سازمان
+سلام
$سلام خوش آمدی ا.ت آماده هستی برای رفتن
+بله
$خب شاید ببین ا.ت این عملیات مهمی هست و شاید دستگیر بشی تو آموزش های خوبی
رو پشت سر گذاشتی و الان شبیه اون شدی ولی شاید داخل این عملیات گروگان گرفته بشی بخاطر همین باید
هویتت رو مخفی کنی تا حالا نه تو رو کسی دیده ماسک که همیشه داشتی؟؟
+بله ولی اون کی هست؟
بدون توجه به حرف های دخترک دوباره ادامه داد
$حواست جمع باشه و این وسایلی
که میدیم رو همراه خودت ببر و اینکه یادت باشه این اسپری فلفله اوکی؟
+اوکی الان باید برم
$بله خدانگهدار
ویو ا.ت
بله درسته همیشه آدم رو میترسونه ولی الان
باید بدونم بدونم اون کی هست که وقتی ريس
اون رو گفت همه افراد آنجا از منشی تا خدمه
پچ پچ کردن از رئیس پرسیدم گفت الان باید
برم رفتم اجازه گرفتم که کمی دیر تر برم و اجازه
دادن پس از خدمه اونجا پرسیدم ولی تا گفتم منو کشوند داخل
دستشویی و گفت :
£خانم اون اون عضو سابق اینجا هست و الان شما جای اون هستید
+که اینطور ولی اینکه ترس نداره
£خانم الان م مافیا هست و خب تمام حرکات شما رو بلده
+خب این بد شد اسمش چی هست
£جئون جونگکوک
+خب من باید برم به کسی نگو خداحافظ
£چشم خانم خدانگهدار
ویو ا.ت
یکم زودتر رفتم و سایت رو هک کردم درسته
الان مافیا هست و داخل این عملیات هست خب خداروشکر که جدا کلاس فوق برنامه داشتم تمام عتلاعاتش
و حتی تصویرش رو هم کپی کردن و رفتم داخل هواپیما قایمش ن کردم داخل لباسام رفتم دستشویی و به بهانه دل درد چند دقيقه بیشتر موندم که نگاهشون کنم سعی کردم حفظ شم و آره حفظشون شدم
🐾 🕷️ 🗡️ 📍 🖤🖤🖤
صبح با خوشحالی تمام بیدار شد اولین بار بود میرفت لندن و واسش شگف انگیز بود تمام مراحل وابسته
به این بود میگفتن که این عملیات خیلی مهمه و اگه بتونن باید جشن بگیرن سریع لباس پوشید و رفت سازمان
+سلام
$سلام خوش آمدی ا.ت آماده هستی برای رفتن
+بله
$خب شاید ببین ا.ت این عملیات مهمی هست و شاید دستگیر بشی تو آموزش های خوبی
رو پشت سر گذاشتی و الان شبیه اون شدی ولی شاید داخل این عملیات گروگان گرفته بشی بخاطر همین باید
هویتت رو مخفی کنی تا حالا نه تو رو کسی دیده ماسک که همیشه داشتی؟؟
+بله ولی اون کی هست؟
بدون توجه به حرف های دخترک دوباره ادامه داد
$حواست جمع باشه و این وسایلی
که میدیم رو همراه خودت ببر و اینکه یادت باشه این اسپری فلفله اوکی؟
+اوکی الان باید برم
$بله خدانگهدار
ویو ا.ت
بله درسته همیشه آدم رو میترسونه ولی الان
باید بدونم بدونم اون کی هست که وقتی ريس
اون رو گفت همه افراد آنجا از منشی تا خدمه
پچ پچ کردن از رئیس پرسیدم گفت الان باید
برم رفتم اجازه گرفتم که کمی دیر تر برم و اجازه
دادن پس از خدمه اونجا پرسیدم ولی تا گفتم منو کشوند داخل
دستشویی و گفت :
£خانم اون اون عضو سابق اینجا هست و الان شما جای اون هستید
+که اینطور ولی اینکه ترس نداره
£خانم الان م مافیا هست و خب تمام حرکات شما رو بلده
+خب این بد شد اسمش چی هست
£جئون جونگکوک
+خب من باید برم به کسی نگو خداحافظ
£چشم خانم خدانگهدار
ویو ا.ت
یکم زودتر رفتم و سایت رو هک کردم درسته
الان مافیا هست و داخل این عملیات هست خب خداروشکر که جدا کلاس فوق برنامه داشتم تمام عتلاعاتش
و حتی تصویرش رو هم کپی کردن و رفتم داخل هواپیما قایمش ن کردم داخل لباسام رفتم دستشویی و به بهانه دل درد چند دقيقه بیشتر موندم که نگاهشون کنم سعی کردم حفظ شم و آره حفظشون شدم
۹.۲k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.