فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

#part_28

یه قطره اشکم ریخت که سریع پاکش کردم و دوربین رو روی پای مامان انداختم و گفتم:که چی.؟! میخوای بگی یه هرزه بودی که زیر هر هفتاشون بودی.؟!

مامان با ناباوری زمزمه کرد:ماروین

من:راست میگم دیگه...حتما منم یه حرومزادم که از اونا پس انداختی

با فرود اومدن دست مامان توی صورتم سرم از شدت ضربه به سمت چپ کج شد

چیزی نگفتم و فقط سرم رو برگردوندم تنها چیزی که شنیده میشد صدای هق هق های ریز مامان بود

از رفتارم و حرفام پشیمون شدم اما من هیچوقت معذرت خواهی بلد نبودم....

آهی کشیدم و شقیقم رو به پنجره سرد که بخار کرده بود چسبوندم و چشمام رو بستم...

... فردا صبح (ماروین) ...

یوری کشون کشون دستم رو دنبال خودش‌ میکشید و منم با اخم دنبالش میرفتم

من:که چی آخه.؟! همین دیروز ما رسیدیم الان چرا باید بیام مدرسه یوریااااااااا با توعممممم

نویسنده: #ANIL
@dady_2021
دیدگاه ها (۴)

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

فصل فصل من هفت تا ددی دارم 🚫❤

فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫

زندگی نامعلوم

P¹¹ویو تینا از خواب با صدای دوش حمام بیدار شدم - آه دوباره ج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط