فصل فصل من هفت تا ددی دارم 🚫❤
##part_27
با این حرفش هق هقم شدت گرفت و دیگه نتونستم اشکام رو کنترل کنم
به خودم قول داده بودم اگه ماروین فهمید منم کامل بهش بگم دستم رو به سختی بالا آوردم و زیپ جلوی چمدون رو باز کردم
با دیدن دوربین باعثشد حتی وسط حال بدم هم لبخند بزنم به سمت ماروین گرفتم و گفتم:خودت ببین
*.ماروین.*
با اخم دوربین رو ازش گرفتم و روشنش کردم و با دیدن اولین عکس دنیا روی سرم آوار شد
با دیدن مامان روی پای یکی از اون کله پوکا درحالی که بقیشو دورشون بودن چشام گرد شد
زدم عکس بعدی حس کردم گلوم فشرده شد آروم دستم رو روی صفحه کشیدم از وقتی یادم بود مامان انقدر واقعی لبخند نزده بود
دستم رو روی صورت اولین نفر کشیدم و زمزمه کردم:ته ته
جیمین...
جونگ کوک...
شوگا...
نامجون...
جین...
جیهوپ...
نویسنده:#ANIL
@dady_2021
با این حرفش هق هقم شدت گرفت و دیگه نتونستم اشکام رو کنترل کنم
به خودم قول داده بودم اگه ماروین فهمید منم کامل بهش بگم دستم رو به سختی بالا آوردم و زیپ جلوی چمدون رو باز کردم
با دیدن دوربین باعثشد حتی وسط حال بدم هم لبخند بزنم به سمت ماروین گرفتم و گفتم:خودت ببین
*.ماروین.*
با اخم دوربین رو ازش گرفتم و روشنش کردم و با دیدن اولین عکس دنیا روی سرم آوار شد
با دیدن مامان روی پای یکی از اون کله پوکا درحالی که بقیشو دورشون بودن چشام گرد شد
زدم عکس بعدی حس کردم گلوم فشرده شد آروم دستم رو روی صفحه کشیدم از وقتی یادم بود مامان انقدر واقعی لبخند نزده بود
دستم رو روی صورت اولین نفر کشیدم و زمزمه کردم:ته ته
جیمین...
جونگ کوک...
شوگا...
نامجون...
جین...
جیهوپ...
نویسنده:#ANIL
@dady_2021
۵۵.۶k
۱۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.