myBlacklife

#my_Black_life2
پارت⁹


همه ترسیده چشماشون رو بستن*
یوری و بک جین فرار کردن*[یکم میموندین]
که دونگ جو با صدای ترسیده و کلفت گف
=رئیس
[بله درسته به پیل شلیک شده]
شی اون و دونگ جو در حال فرار کردن به سمت پیل هستن
‰نونا نونااااااا
÷ای آی چیزی نیس به شونم شلیک شده
=چیزی نیس؟میچُسُ؟(تو کره ای یعنی دیوونه شدی؟)
÷فقط کمکم کن بلند شم
=(پیل رو بلند کرد)
₩هه به این سادگی هام نیس
₩(به پای پیل شلیک کرد)
=ای حروم زاده
تفنگ رو از تو جیبش در آورد و به سر اون شلیک کرد*
÷آی پاممممممممم
=آروم باش عشقم الان میبرمت بیمارستان[داداش کم سوتی بده]
÷(اکلیلی شده)
دونگ جو پیل رو براید استایل بغل کرد و اون رو برد تو ماشین*[شی اون هم که در حال تصور کردن برادر زاده هاشه]
÷آییییییییییییی
=تحمل کن چاگیا
دونگ جو ماسک و لباس های اضافی پیل رو در آورد[منحرف نشیداااااااااا]
گوشی پیل زنگ خورد*
=کیه؟
÷وای مامانمه
=بده به من
÷بیا
دونگ جو جواب داد*
=سلام خاله
+ع دونگ جو من به تو زنگ زدم؟
=نه
+پس چرا تو جواب دادی؟
=چون پیل خوابش برده گفتم بیدارش نکنم
÷عاححححححح[پیل جان](از شدت درد پاش عاح کشید)
+اون پیل بود؟
=ااااااممممم نه خاله اون دختره خاله ی کوچولوم بود افتاد زمین
+اممممم باشه وقتی پیل بیدار شد بگو بهم زنگ بزنه
=چشم
+باشه خدافظ
=خدافظ
قطع کرد*
=وای پیل میگه دارم میکنمت که ناله میکنی وای
÷ای وای ببخشید
=حالا مشکلی نیس
‰ولی عجب عاحی کشیدی
÷هَوَل
شی اون در حال قهقهه زدن*
=خب به بیمارستان رسیدیم
پیل رو براید استایل بغل کرد و برد بیمارستان*
÷(هم خوشحاله هم اکلیلی شده هم خجالت میکشه)
=[به نظرم وارد ذهن ایشون نشیم]
‰(لبخند شيطانی)
=سلام
پرستار:سلام بفرمایید
÷آییییییییییییی اوپا واقعا درد دارممممممممممممممم
پرستار:بفرمایید به اون اتاق
رفتن تو اتاق و دونگ جو اون رو گذاشت رو تخت*
پرستار:فقط جسارتا شما چه نسبتی باهاش دارید؟
=امممممممم این بانو زنمه
÷(اکلیلی شده ولی نشون نمیده)
گشادیم میاد*
خلاصه کارای لازم رو انجام دادن و رفتن تو ماشین نشستن
÷اوپا بریم دور دور و خوش بگذرونیم؟(کیوت)
‰هیونگ منو بزار هونه بعد باهم برین
÷چرا؟(کیوت)
‰من یکوچولو خستم
÷اوممممم اوک(کیوت)
رفتن شی اون رو گذاشتن خونه
=خب بانو کجای میخواین برین؟
÷بریم شهربازی؟(کیوت)
=امممممممم باش
÷مرسی اوپا(کیوت)




منتظر پارتای بعدی باشید گوگولیا


خمارییییییییی
نویسنده:مالک رابین
دیدگاه ها (۵)

#my_Black_life2 پارت¹⁰رفتن شی اون رو گذاشتن خونه*=خب بریم؟÷ن...

#my_Black_life2 پارت¹¹@بریم بیرون؟÷بریم شهربازی @نه تو زخمی ...

#my_Black_life2 پارت⁸₩بادیگاردا بک جین رو بچسبانید به دیوار_...

#my_Black_life2 پارت⁷میخواستن کارشون رو شروع کنن که یهو گوشی...

#my_Black_life2 پارت²²خلاصه:رفتن لوازم رو خریدن و رفتن دور د...

#my_Black_life2 پارت²¹€وایسا ببینم داداشت کج..........(شی او...

#my_Black_life2 پارت²³(پارت آخر فصل۲)[راستش یه ایده هایی دار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط