P
P14🍯
-چیشد{نگران}
&ای بابا دارم میمیرم
-نه اینجوری نمیشه باید بریم بیمارستان
{لارا رو بغل کرد و برد پابین تو ماشین و خودشم نشست پشت فرمون و حرکت کرد به سمت بیمارستان}
&{گریه}
-لارا آخه یهو چیشدی
&نمیدونم
-رسیدیم
{ماشینو پارک کرد و پیاده شو بعدش رفت و لارا رو از ماشین پیاده کرد و رفتن تو}
-خانم پرستار خانم پرستار
ادامه دارد...
-چیشد{نگران}
&ای بابا دارم میمیرم
-نه اینجوری نمیشه باید بریم بیمارستان
{لارا رو بغل کرد و برد پابین تو ماشین و خودشم نشست پشت فرمون و حرکت کرد به سمت بیمارستان}
&{گریه}
-لارا آخه یهو چیشدی
&نمیدونم
-رسیدیم
{ماشینو پارک کرد و پیاده شو بعدش رفت و لارا رو از ماشین پیاده کرد و رفتن تو}
-خانم پرستار خانم پرستار
ادامه دارد...
- ۳۱۹
- ۳۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط