نام میزبان من

نام :میزبان من
پارت 10
فردا صبح
ویو یلدا
از خواب بیدار شدم
رفتم سرویس بهداشتی
بعد رفتم سر میز صبحونه
همه سر میز نشسته بودن
بابا:یلدا من با آقای رئیس جمهور صحبت کردم گفت که فردا میتونید با آقای کیم و مین برید و ببینیدش
اگه عصر حرکت کنید شب می‌رسید
براتون هتل رزرو کردم
نگار هم میاد؟
یلدا :اره
امیر :وای اینقدر این دختره بدم میاد صد کیلو آرایش می‌ماله به خودش🤢
یلدا :جناب عالی در مودر دوستای من اظهار نظر نکن! 🤬
سعید:الان دوباره دعوا میشه
زهرا:ول کنید همو..
مامان:خب دیگه صبحونتون رو بخورید*لبخند*

ساعت10
ویو یلدا
وسایل هامو جمع کردم به خدمتکار ها گفتم لباسم رو اتو کنن
تو چمدون لوازم آرایش‌‌‌ای که گذاشتم رژ قهوه ای و ریمل و تینتم بود
دو دست لباس راحتی و دو دست کت و شلوار اداری گذاشتم
نگار بهم زنگ زد
نگار:سلام
یلدا:سلام و سایت رو جمع کردی
نگار:اره
یلدا:دودست کت و شلوار اداری با خودت بیار
نگا:خوب که گفتی داشت یادم میرفت...
یلدا :خب اگه کاری نداری من برم به کارام برسم؟... راستی ساعت 12:30 آماده باش میام دنبالت
نگار:اوکی... خداحافظ
یلدا :خداحافظ

...

خب بچه ها فردا هم پارت داریم
ممنون میشم حمایتم کنید💜💜💜💜💜
دیدگاه ها (۱)

نام :میزبان منپارت 11ویو نامجوناز خواب بیدار شدم و به سمت دس...

درخواستی تک پارتی بدید!!

نام :میزبان منپارت 9بعد از شامساعت11یلدا:راستی فردا ساعت 3بع...

نام :میزبان منپارت 8غروبساعت 7یونگی:*در گوش نامجون* اینجا وی...

پارت بیستو هشتمرفتم بیرونبله بابا؟بابام:دخترم یه لحظه بیا پا...

رمان بغلی من پارت ۶۹دیانا: پلک هام و باز کردم ای وای چرا خوا...

ویو کاترین به در تقه ای زدم و رفتم تو که با اقای جیون رو به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط