صبحا که بیدار میشم
صبحا که بیدار میشم
روبرومو نگاه میکنم چشاشو تصور میکنم
تصور میکنم . . .
بعد آروم چشامو میبندم که اگه همین الان خدا بخواد بهم هدیش بده و بزارتش روبروم چیکا کنم؟
یهو ذوق میکنم . . .
یادم میاد که برم شونه مو بیارم کنارم بزارم
که تا بیدار شد برش داره و . . .
یادم میاد که حتما دیشب خسته بوده،
حتما از زیادیه کار نا نداشته بشینه،
یادم میاد خودم دیشب با اونهمه خستگیش سربه سرش گذاشتم
و ناخواسته عصبانیش کردم . . .
اصن فدای سرش که داد زد،
فدای سرش روشو ازم برگردوند،
فدای سرش که . . .
اصلن همین که هست کافیه از سرم زیاده . . .
آخ الان اگه روبروم چشاشو باز کنه . . .
آخ . . .
همینطوری که چشامو بستم و رویاشو میبافم،
یهو انگار حس میکنه دوساعته دارم نگاش میکنم چشاشو باز میکنه
خوابالوئه هنوز، چندبار پلکاشو بهم میزنه،
تا مطمئن میشه منم که روبروشم
چشام پر شده، تنم سست شده،
با صدای خوابالوش که میکشتم اسممو آروم میگه . . .
اسمشو آروم میگم . . .
اسم کوچیکشو . . .
چشای هردومون پر میشه، دستشو میاره گوشه چشمم که
سد کنه راه اشکارو . . .
دستشو میگیرم میزارم رو چشام، میفهمم داره نگام میکنه و دلش . . .
دلش پره از دردایی که روپوش خنده دارن،
دستشو محکم نگه داشتم رو چشام
خیس شدن . . .
آروم صدام میکنه دوباره . . .
لرز همه تنمو گرفته
دیگه هیچی نمیگه، هیچی نمیگم
ولی خوب میفهمیم حرفای همو . . .
چشامو باز میکنم
نیست . . .
دستمو میزارم رو چشام اما دستای من سد اشکام نمیشن،
دستای من گرم نیس، مردونه نیس،
کاش . . .
تو همون خواب . . .
وسط نگاه و دستاش . . .
تموم میشدم . . .
کاش . . .
M ..
روبرومو نگاه میکنم چشاشو تصور میکنم
تصور میکنم . . .
بعد آروم چشامو میبندم که اگه همین الان خدا بخواد بهم هدیش بده و بزارتش روبروم چیکا کنم؟
یهو ذوق میکنم . . .
یادم میاد که برم شونه مو بیارم کنارم بزارم
که تا بیدار شد برش داره و . . .
یادم میاد که حتما دیشب خسته بوده،
حتما از زیادیه کار نا نداشته بشینه،
یادم میاد خودم دیشب با اونهمه خستگیش سربه سرش گذاشتم
و ناخواسته عصبانیش کردم . . .
اصن فدای سرش که داد زد،
فدای سرش روشو ازم برگردوند،
فدای سرش که . . .
اصلن همین که هست کافیه از سرم زیاده . . .
آخ الان اگه روبروم چشاشو باز کنه . . .
آخ . . .
همینطوری که چشامو بستم و رویاشو میبافم،
یهو انگار حس میکنه دوساعته دارم نگاش میکنم چشاشو باز میکنه
خوابالوئه هنوز، چندبار پلکاشو بهم میزنه،
تا مطمئن میشه منم که روبروشم
چشام پر شده، تنم سست شده،
با صدای خوابالوش که میکشتم اسممو آروم میگه . . .
اسمشو آروم میگم . . .
اسم کوچیکشو . . .
چشای هردومون پر میشه، دستشو میاره گوشه چشمم که
سد کنه راه اشکارو . . .
دستشو میگیرم میزارم رو چشام، میفهمم داره نگام میکنه و دلش . . .
دلش پره از دردایی که روپوش خنده دارن،
دستشو محکم نگه داشتم رو چشام
خیس شدن . . .
آروم صدام میکنه دوباره . . .
لرز همه تنمو گرفته
دیگه هیچی نمیگه، هیچی نمیگم
ولی خوب میفهمیم حرفای همو . . .
چشامو باز میکنم
نیست . . .
دستمو میزارم رو چشام اما دستای من سد اشکام نمیشن،
دستای من گرم نیس، مردونه نیس،
کاش . . .
تو همون خواب . . .
وسط نگاه و دستاش . . .
تموم میشدم . . .
کاش . . .
M ..
۶.۶k
۰۲ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.