شینی:شما دوتا... *نفس عمیق* پاشید بریم.. مای بابابزرگو صد
شینی:شما دوتا... *نفس عمیق* پاشید بریم.. مای بابابزرگو صدا کن.
مای:عمرا خودت صداش کن
اما: من صداش میکنم..
ایزانا و شینچیرو رفتن به سوی مایکی.. و دخترا هم که رفتند به سوی یونا..
*از آن سو ویو باجی*
باجی:بالاخره آدم شدی مایکی
مایکی:خفه شو مگه من قبلش چیبودم
ایزانا:یه ماشین دورایکی خور متحرک که زیادی حرف میزنه.
مایکی:حداقل من دوازده سال طولش نمیدم به یه نفر اعتراف کنمممم
ایزانا:خفه شووووو
باجی:ببندین دهناتونو دیگهه
*از آن سو یونا
آنی و مای با دقت خیره شدن به یونا
یوزوها:واییی خیلی خوشگل شدیییی
یونا:یعنی مجبورم ارایش کنم؟
آنی:منتظرم ببینم چه شکلی میشی
مای:بله بله
*سایو مثل گاو وارد میشه*
مای:بهبه خانم بالاخره تشریف فرما شدن
سایو:مای... چخبرته... ۷۲۹ تا میس کال؟
مای: زیادی طولش دادی.
سایو: ...
آنی: واقعا هفتصد و بیست و نه بار بهش زنگ زدی؟
مای:معلوم نیست داره چه غلطی میکنه
سایو:بیشعور حموم بودم! چرا زنده ام ای خدا..
مای : به سه دلیل: به دنیا اومدی. از تصادف نجات یافتی. هنوز نمردی.
سایو: قانع شدم.
یوزوها:آماده شدددد واییی خیلی خوشگل شدیییی
مای:آرههههههههههههههه
سایو: عه چه خوشگل شدی
آنی:هه هه لباستم بهت میاد
*سنجو با موهای بهم ریخته مثل گاو میاد تو
سنجو: چیشد دیره؟؟؟
مای: نه ولی بیا اینجا موهات به چخ رفته
سنجو: این سانزو خودشم دیر کرده چون تا الان داشت با من دعوا میکرد
مای : *خنده*
سنجو: درد
یونا: پاشین باید بریم
.............
حرفی نیستتتت برای زدننن
(راستی بازم ارت رو خوده یونا کشیده)
مای:عمرا خودت صداش کن
اما: من صداش میکنم..
ایزانا و شینچیرو رفتن به سوی مایکی.. و دخترا هم که رفتند به سوی یونا..
*از آن سو ویو باجی*
باجی:بالاخره آدم شدی مایکی
مایکی:خفه شو مگه من قبلش چیبودم
ایزانا:یه ماشین دورایکی خور متحرک که زیادی حرف میزنه.
مایکی:حداقل من دوازده سال طولش نمیدم به یه نفر اعتراف کنمممم
ایزانا:خفه شووووو
باجی:ببندین دهناتونو دیگهه
*از آن سو یونا
آنی و مای با دقت خیره شدن به یونا
یوزوها:واییی خیلی خوشگل شدیییی
یونا:یعنی مجبورم ارایش کنم؟
آنی:منتظرم ببینم چه شکلی میشی
مای:بله بله
*سایو مثل گاو وارد میشه*
مای:بهبه خانم بالاخره تشریف فرما شدن
سایو:مای... چخبرته... ۷۲۹ تا میس کال؟
مای: زیادی طولش دادی.
سایو: ...
آنی: واقعا هفتصد و بیست و نه بار بهش زنگ زدی؟
مای:معلوم نیست داره چه غلطی میکنه
سایو:بیشعور حموم بودم! چرا زنده ام ای خدا..
مای : به سه دلیل: به دنیا اومدی. از تصادف نجات یافتی. هنوز نمردی.
سایو: قانع شدم.
یوزوها:آماده شدددد واییی خیلی خوشگل شدیییی
مای:آرههههههههههههههه
سایو: عه چه خوشگل شدی
آنی:هه هه لباستم بهت میاد
*سنجو با موهای بهم ریخته مثل گاو میاد تو
سنجو: چیشد دیره؟؟؟
مای: نه ولی بیا اینجا موهات به چخ رفته
سنجو: این سانزو خودشم دیر کرده چون تا الان داشت با من دعوا میکرد
مای : *خنده*
سنجو: درد
یونا: پاشین باید بریم
.............
حرفی نیستتتت برای زدننن
(راستی بازم ارت رو خوده یونا کشیده)
۲.۵k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.