Part{11}..
Part{11}..
تموم قدرتمو تو پاهام جمع کردمو دوییدم....
تو راه یه تاکسی رو دیدم
_هیییییییییی نگه دار
سوارش شدمو بهش ادرس خونه لیا رو دادم
بعد ۱ ساعت بلخره رسیدیم...
رفتم دم خونشو در زدم...
=بفر....ا/تتتتتتتت دختر کجا بودی عنتر میمون(گریه)
_ای لیا فدات بشم من گوزینم
همو بغل کردیم
=زود باش بیا داخل
_باشه
رفتم داخل که گفت..
=خب میمون حانوم نمیخوای توضیح بدی کجا بودی؟؟؟؟
_(همه چیزو براش تعریف کردم)
=وادفاک.....احمق تو الان نمیترسی بیاد دنبالت؟؟؟
_چ..چرا خیلی میترسم. ولی....نمیتونستم پیشش بمونم بعد اون همه شکنجه ای که کردم
=خ...خیله ا/ت ببین حتا اگه اون پیدات کردو زد منو کشت من بازم کنارتم خب؟؟؟
_مرسی تو همیشه کنارم بودی لیا
=خفه شو پدصگ گراز حالا پاشو گشنمه
_چشم گوزن(خندع)
بلند شدیم با لیا رفتیم تو اشپزخونه یه چیزی درست کردیم و نشستیم فیلم دیدیدیم...
کوک ویو:
اخیششششش بلخره کارام تموم شد میتونم برم پیش بیبیم(اره پسرم دوبار) سوار ماشین شدمو راه افتادم عمارت بعد ۳۰ مین رسیدم چون از محل کارم تا عمارت فاصله زیادی نبود...
کلید دادم به نگهبانا و یه راست رفتم تو اتاق...
وقتی درو باز کردمو دیدم ا/ت نیست یه لحظه خون تو رگام ایستاد...انگار یه سطل اب یخ خالی کردن روم...دستام یخ زده بود...
با تمام عصبانیتم رفتم پایین
+خانوم این عمارت کجاستتتتتتتتت(اربده)
با دادی که زدم همه خدمتکارا نشستن جلومو گریه میکردن
+باشمام پس شمااااا هرزه ها اینجا چه گوهی میخورینننننن؟
@ا....اربا..ب....چیزی.....شد...ه؟؟؟؟
+ملکه ی من کجاستتتتتتتت؟
@ا....ارباب...ف...فرار کردن..
وقتی گفت فرار کردن یه لحظه غم کل وجودمو گرفت
+گمشو بیرون
از ترسش رفت...
+ا/ت میکشمت...به خدا اگه دستم بهت برسه غیمه غیمت میکنم......طوری تصاحبت میکنم که بفهمی صاحبت منم....
یک ماه بعد:
شرایط پارت بعد:
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
تموم قدرتمو تو پاهام جمع کردمو دوییدم....
تو راه یه تاکسی رو دیدم
_هیییییییییی نگه دار
سوارش شدمو بهش ادرس خونه لیا رو دادم
بعد ۱ ساعت بلخره رسیدیم...
رفتم دم خونشو در زدم...
=بفر....ا/تتتتتتتت دختر کجا بودی عنتر میمون(گریه)
_ای لیا فدات بشم من گوزینم
همو بغل کردیم
=زود باش بیا داخل
_باشه
رفتم داخل که گفت..
=خب میمون حانوم نمیخوای توضیح بدی کجا بودی؟؟؟؟
_(همه چیزو براش تعریف کردم)
=وادفاک.....احمق تو الان نمیترسی بیاد دنبالت؟؟؟
_چ..چرا خیلی میترسم. ولی....نمیتونستم پیشش بمونم بعد اون همه شکنجه ای که کردم
=خ...خیله ا/ت ببین حتا اگه اون پیدات کردو زد منو کشت من بازم کنارتم خب؟؟؟
_مرسی تو همیشه کنارم بودی لیا
=خفه شو پدصگ گراز حالا پاشو گشنمه
_چشم گوزن(خندع)
بلند شدیم با لیا رفتیم تو اشپزخونه یه چیزی درست کردیم و نشستیم فیلم دیدیدیم...
کوک ویو:
اخیششششش بلخره کارام تموم شد میتونم برم پیش بیبیم(اره پسرم دوبار) سوار ماشین شدمو راه افتادم عمارت بعد ۳۰ مین رسیدم چون از محل کارم تا عمارت فاصله زیادی نبود...
کلید دادم به نگهبانا و یه راست رفتم تو اتاق...
وقتی درو باز کردمو دیدم ا/ت نیست یه لحظه خون تو رگام ایستاد...انگار یه سطل اب یخ خالی کردن روم...دستام یخ زده بود...
با تمام عصبانیتم رفتم پایین
+خانوم این عمارت کجاستتتتتتتتت(اربده)
با دادی که زدم همه خدمتکارا نشستن جلومو گریه میکردن
+باشمام پس شمااااا هرزه ها اینجا چه گوهی میخورینننننن؟
@ا....اربا..ب....چیزی.....شد...ه؟؟؟؟
+ملکه ی من کجاستتتتتتتت؟
@ا....ارباب...ف...فرار کردن..
وقتی گفت فرار کردن یه لحظه غم کل وجودمو گرفت
+گمشو بیرون
از ترسش رفت...
+ا/ت میکشمت...به خدا اگه دستم بهت برسه غیمه غیمت میکنم......طوری تصاحبت میکنم که بفهمی صاحبت منم....
یک ماه بعد:
شرایط پارت بعد:
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
۱۶.۱k
۲۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.