رمان دنیای من
رمان دنیای من
پارت ۷۶
.. ۲ هفته بعد ..
دیانا، ارسلان داشت میومد رفتم حموم بعد ۴۰ دقیقه اومدم بیرون موهامو خشک کردم
یه دامن پارچه هریر پوشیدم به یه نیم تنه آستین داره کرم موهامو باز
ارسلان، در پارکینگ و باز کردم رفتم تو به محضه اینکه پیاده شدم دیانا دوید سمت بلغلمو براش باز کردم
سلام فسقلی من نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده
دیانا، منم دلم برات تنگ شده بود لبم و گذاشتم رو لبش بوسیدمش
پارت ۷۶
.. ۲ هفته بعد ..
دیانا، ارسلان داشت میومد رفتم حموم بعد ۴۰ دقیقه اومدم بیرون موهامو خشک کردم
یه دامن پارچه هریر پوشیدم به یه نیم تنه آستین داره کرم موهامو باز
ارسلان، در پارکینگ و باز کردم رفتم تو به محضه اینکه پیاده شدم دیانا دوید سمت بلغلمو براش باز کردم
سلام فسقلی من نمیدونی چقدر دلم برات تنگ شده
دیانا، منم دلم برات تنگ شده بود لبم و گذاشتم رو لبش بوسیدمش
۸.۰k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.