پارت ۶ سناریو
پارت ۶ سناریو
باکوگو:دکوی نفله!!!! منو خر فرض کردی؟!!یه بار دیگه میگم کدوم نفله ای بهت گفته که من رمان عاشقانه می نویسم؟؟!!!! 💢💢💢💢💢
میدوریا: کاچان... هیچکی نگفت.. خودم فهمیدم!
باکوگو: دکوووو..!!💢💢💢💢؟ 💥💥💥💥
میدوریا: باشه.. باشه... کیریشیما...؟(دکو میگه باشه چون نمیخواد باکوگو اینجا رو بترکونه..اما..)
باکوگو: پس کار اون نفلس! 💢💢💥
دکو: نه کاچان..... پشت سرت.....
باکوگو برمیگرده و به پشت سرش نگاه می کنه و کیریشیما رو می بینه..(مسئله ی اصلی اینجاست که ایا کیریشیما تنهاست؟ از کی داخل اتاق بود و...)
ادامه پارت ۶ رو داخل همین پست میزارم.. ♡♡
باکوگو:دکوی نفله!!!! منو خر فرض کردی؟!!یه بار دیگه میگم کدوم نفله ای بهت گفته که من رمان عاشقانه می نویسم؟؟!!!! 💢💢💢💢💢
میدوریا: کاچان... هیچکی نگفت.. خودم فهمیدم!
باکوگو: دکوووو..!!💢💢💢💢؟ 💥💥💥💥
میدوریا: باشه.. باشه... کیریشیما...؟(دکو میگه باشه چون نمیخواد باکوگو اینجا رو بترکونه..اما..)
باکوگو: پس کار اون نفلس! 💢💢💥
دکو: نه کاچان..... پشت سرت.....
باکوگو برمیگرده و به پشت سرش نگاه می کنه و کیریشیما رو می بینه..(مسئله ی اصلی اینجاست که ایا کیریشیما تنهاست؟ از کی داخل اتاق بود و...)
ادامه پارت ۶ رو داخل همین پست میزارم.. ♡♡
۱.۱k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.