پارت سناریو

پارت ۶ سناریو
باکوگو:دکوی نفله!!!! منو خر فرض کردی؟!!یه بار دیگه میگم کدوم نفله ای بهت گفته که من رمان عاشقانه می نویسم؟؟!!!! 💢💢💢💢💢
میدوریا: کاچان... هیچکی نگفت.. خودم فهمیدم!
باکوگو: دکوووو..!!💢💢💢💢؟ 💥💥💥💥
میدوریا: باشه.. باشه... کیریشیما...؟(دکو میگه باشه چون نمیخواد باکوگو اینجا رو بترکونه..اما..)
باکوگو: پس کار اون نفلس! 💢💢💥
دکو: نه کاچان..... پشت سرت.....
باکوگو برمیگرده و به پشت سرش نگاه می کنه و کیریشیما رو می بینه..(مسئله ی اصلی اینجاست که ایا کیریشیما تنهاست؟ از کی داخل اتاق بود و...)
ادامه پارت ۶ رو داخل همین پست میزارم.. ♡♡
دیدگاه ها (۷)

...یه مدت نیستم...خدافظ ☆♡(۲۰ تا شیم همون روزش میام..)

💐☆☆☆☆☆☆☆♡♡♡♡♡♡💐♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡☆♡...

سناریو پارت ۵اون هم میدوریا رو بقل میکنه... و در همین حالت خ...

سناریو پارت ۰(صفر تنقلات) چی شد که میدوریا پیش باکوگو رفت......

کیریشیما با غش و ضعفدوربین گوشیش رو سمت باکوگو که رسما گوجه ...

باکودکو پارت ۵

ادامه تک پارتی سرو تصمیم گرفتم گشادی رو کنار بذارم و بیام اد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط