چند پارتی مینسونگ p

چند پارتی مینسونگ p 14

من فقط میخواستم دنیای خودم و هان رو رنگی کنم ...اما حیف که رنگ
مشکی به خودش گرفت و من حواسم نبود که مشکی هم جزء رنگ هاست و
دنیایی با رنگ مشکی ساختم ....

*فلش بک*
-بابا خواهش میکنم بگو باهاش چکار کردی ؟؟؟
-خواهش میکنم بگو کجاست ؟؟
-بهم بگو حالش خوبه قول میدم تمام خواسته هات رو برآورده کنم .
اما انگار من بی ارزش ترین موجود توی اون خونه بودم . انگار از اول هم
وجود نداشتم .
آروم بلند شدم اگر کسی کمکم نمی کرد خودم باید پیداش میکردم . بطرف در
رفتم که با حرف پدرم برگشتم .
+باشه میتونی ببینیش .
-واقعا...؟؟؟
+اره ، اما این هم تصمیم خودت هست و باید پای عواقبش بمونی .
آب دهنم ققورت دادم گفتم :
-باشه کجاست ؟؟
+عجله نکن ...بزار قبل از اینکه ببینیش بهت یه چیزی رو یادآور بشم .
دیدگاه ها (۰)

چند پارتی مینسونگ p 14 پارت آخر+یادت باشه من بهت گفت...

ما تا وقتی پیش استری کیدزیم حالمون خوبه و می تو نیم خود واقع...

چند پارتی مینسونگ p 13 » یک ماه بعد « صدای پاشنه کفش های ما...

چند پارتی مینسونگ p 12-پسره احمق....+بابا برای من به پا گذاش...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۷#

دارم میرم اتاق عمل

میخوام کاسه شعر بگم، کاسه شعربراتون سوال شده که چرا همش اپدی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط