"لجبازی"
"لجبازی"
part:24
جیمین:چیه
ا.ت:خب میگم که من مامان مسافرته نمیتونه رضایت نامه ام رو امضا کنه
جیمین:خب به بابات بگو
ا.ت:بابام هم برای شغلش اصلا خونه نمیاد
جیمین:به مامانت زنگ برن الان بگو رضایت میده یا نه
ا.ت:اوکی
گوشیم رو در اوردم زنگ زدم مامانم و گذاشتم رو بلندگو
ا.ت:الو مامان
م.ت:پدسک هنوز یه روز نشده رفتم بوسان از الان زنگ میزنی
جیمین:(سعی در نخندیدن)
ا.ت:مامان من پیش آقای پارک ام و گوشی رو بلندگو عه
م.ت:عهههه خاک به سرم....سلام آقای پارک
جیمین:سلام خانوم کیم
م.ت:خب چیکار داشتید
جیمین:فردا قراره یه اردو تفریحی تو یکی از جنگل های سئول تشکیل بشه میخواستم بفهمم که شما رضایت میدید که ا.ت بیاد
م.ت:بله
ا.ت:مرسی مامان خداحافظ
جیمین:خداحافظ خانوم کیم
م.ت:خداحاف...
جیمین:عهه چرا قط کردی بنده خدا میخواست خداحافظی کنه
ا.ت:ولش کن
بالاخره مدرسه تعطیل شد باید هرچه زودتر میرفتم خونه و وسایل لازم رو با خودم جمع میکردم این آخرین اردوی دانشگاه من بود ،نباید از دستش میدادم با خوشحالی و لی لی کنان از مدرسه خارج شدم
با بوق زدن ماشینی سرجام ایستادم سرمو برگردونم با دیدن ماشین بنز مشکی چشمام گرد شد تا الان سابقه نداشتم یه پسر پولدار برام بوق بزنه،رفتم سمت ماشین و درشو باز کردم حواسم رفت پی سیستم ماشین
ا.ت:ببخشید من اهل دوست بازی نیستم،از هدیه دادن و هدیه گرفتن هم بدم میاد،از بغل کردنای الکی هم خوشم نمیاد و خوشم نمیاد الکی به یکی بگم دوستت دارم از ولینتاین هم متنفرم اینکه پولدار و مایه داری هم به من ربطی ندارد برو دنبال دختری که دنبال پول باشه جای اشتباهی اوم...
سرمو بلند کردم با دیدن جیمین که لبخند محوی روی لباش بود حرف تو دهنم موند.
جیمین: چرت گفتنات تموم شد خانم کیم؟
اه چرا بدون نگاه کردن به طرف حرف الکی میزنی
ا.ت: اه ببخشید فکر کردم از این مزاحمای همیشگی هستین آخه نه که من هر روز مزاحم زیاد دارم اونارو با شما اشتباه گرفتم.
اره جون خودت مزاحم هیچکی عاشق چشم آبروی تو نیست تا بیاد مزاحمت بشه.
جبمین: سوار شو مسیرمون یکیه میرسونمت.
دست به سینه ایستادم و یه تای ابرومو دادم بالا
ا.ت:به به از کی تا الان شما....
پرید وسط حرفم.
جیمین:اگه نمیخوای اجبارت نمیکنم پیاده رویی برات بهتره حداقل وزن کم میکنی الان درو ببند میخوام زود برسم خونه و استراحت کنم.
بدون توجه به حرفاش نشینم توی ماشینش.
جیمین:چه نظرت عوض شد.
چیزی نگفتم و درو بستم،با بیستن کمربند ماشین حرکت کرد.مسیر خسته کننده ای بنظر میرسید ن من حرفی میزدم نه اون خسته شدم
ا.ت: آقای پارک میشه آهنگ بزارید؟؟.
نیم نگاهی بهم انداخت
جیمین: متاسفم من الان خوشم نمیاد آهنگ گوش بدم.
خو مرتیکه من دلم یه آهنگ شاد میخواد
ادامه دارد....
شرط
لایک:۳۸
part:24
جیمین:چیه
ا.ت:خب میگم که من مامان مسافرته نمیتونه رضایت نامه ام رو امضا کنه
جیمین:خب به بابات بگو
ا.ت:بابام هم برای شغلش اصلا خونه نمیاد
جیمین:به مامانت زنگ برن الان بگو رضایت میده یا نه
ا.ت:اوکی
گوشیم رو در اوردم زنگ زدم مامانم و گذاشتم رو بلندگو
ا.ت:الو مامان
م.ت:پدسک هنوز یه روز نشده رفتم بوسان از الان زنگ میزنی
جیمین:(سعی در نخندیدن)
ا.ت:مامان من پیش آقای پارک ام و گوشی رو بلندگو عه
م.ت:عهههه خاک به سرم....سلام آقای پارک
جیمین:سلام خانوم کیم
م.ت:خب چیکار داشتید
جیمین:فردا قراره یه اردو تفریحی تو یکی از جنگل های سئول تشکیل بشه میخواستم بفهمم که شما رضایت میدید که ا.ت بیاد
م.ت:بله
ا.ت:مرسی مامان خداحافظ
جیمین:خداحافظ خانوم کیم
م.ت:خداحاف...
جیمین:عهه چرا قط کردی بنده خدا میخواست خداحافظی کنه
ا.ت:ولش کن
بالاخره مدرسه تعطیل شد باید هرچه زودتر میرفتم خونه و وسایل لازم رو با خودم جمع میکردم این آخرین اردوی دانشگاه من بود ،نباید از دستش میدادم با خوشحالی و لی لی کنان از مدرسه خارج شدم
با بوق زدن ماشینی سرجام ایستادم سرمو برگردونم با دیدن ماشین بنز مشکی چشمام گرد شد تا الان سابقه نداشتم یه پسر پولدار برام بوق بزنه،رفتم سمت ماشین و درشو باز کردم حواسم رفت پی سیستم ماشین
ا.ت:ببخشید من اهل دوست بازی نیستم،از هدیه دادن و هدیه گرفتن هم بدم میاد،از بغل کردنای الکی هم خوشم نمیاد و خوشم نمیاد الکی به یکی بگم دوستت دارم از ولینتاین هم متنفرم اینکه پولدار و مایه داری هم به من ربطی ندارد برو دنبال دختری که دنبال پول باشه جای اشتباهی اوم...
سرمو بلند کردم با دیدن جیمین که لبخند محوی روی لباش بود حرف تو دهنم موند.
جیمین: چرت گفتنات تموم شد خانم کیم؟
اه چرا بدون نگاه کردن به طرف حرف الکی میزنی
ا.ت: اه ببخشید فکر کردم از این مزاحمای همیشگی هستین آخه نه که من هر روز مزاحم زیاد دارم اونارو با شما اشتباه گرفتم.
اره جون خودت مزاحم هیچکی عاشق چشم آبروی تو نیست تا بیاد مزاحمت بشه.
جبمین: سوار شو مسیرمون یکیه میرسونمت.
دست به سینه ایستادم و یه تای ابرومو دادم بالا
ا.ت:به به از کی تا الان شما....
پرید وسط حرفم.
جیمین:اگه نمیخوای اجبارت نمیکنم پیاده رویی برات بهتره حداقل وزن کم میکنی الان درو ببند میخوام زود برسم خونه و استراحت کنم.
بدون توجه به حرفاش نشینم توی ماشینش.
جیمین:چه نظرت عوض شد.
چیزی نگفتم و درو بستم،با بیستن کمربند ماشین حرکت کرد.مسیر خسته کننده ای بنظر میرسید ن من حرفی میزدم نه اون خسته شدم
ا.ت: آقای پارک میشه آهنگ بزارید؟؟.
نیم نگاهی بهم انداخت
جیمین: متاسفم من الان خوشم نمیاد آهنگ گوش بدم.
خو مرتیکه من دلم یه آهنگ شاد میخواد
ادامه دارد....
شرط
لایک:۳۸
۹.۸k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.