تکپارتی هیونجین(درخواستی)

تکپارتی هیونجین(درخواستی)
وقتی بارداری و کتکت میزنه
ویو ات
هیونجین گفت آماده بشم بریم بیرون. آماده شدم و رفتم پایین که دیدم داره با عصبانیت نگام میکنه
ات: هیونجین جیشده؟
هیونجین: این عکس واقعیه؟(با عصبانیت)
ویو ات
یه عکس تو گوشیش نشونم داد که من با یه پسر بودم.
ات: آره
هیونجین: تو به من خیانت کردی
ات: نه اون....
ویو ات
اومدم حرف بزنم که نزاشت حرفمو کامل کنم و زد تو گوشم و چند تا لکد بهم زد. ترسیدم بچم بیوفته.
ات: اون عکس من و برادرمه(بی حال)
ویو هیونجین
وقتی اینو گفت کپ کردم. سریع بقلش کردم گذاشتمش تو ماشین و بردمش بیمارستان. یکم بعد دکتر اومد و گفت بچه سقت شده. وقتی اینو گفت انگار یه سطل آب یخ روم خالی کردن. آروم وارد اتاق ات شدم.
ات: راحت شدی. بچم سقت شد
هیونجین: منو ببخش. زود قضاوت کردم. معذرت میخوام(با گریه)
ات: من دیگه هیچوقت نمیتونم بچه دار بشم. ازت متنفرم. از زندگیم برو بیرون.
دو ماه بعد
ویو ات
من از هیونجین طلاق گرفتم و رفتم یه کشور دیگه.
ویو هیونجین
من نباید اون کارو میکردم. ات ترکم کرد. حالم از خودم بهم میخوره.
و بعد خودشو از ساختمون پرت کرد پایین و مرد.
چند وقت بعد ات پشیمون شد و برگشت اما فهمین که هیونجین خودکشی کرده و اون هم از همون ساختمونی که هیونجین خودشو پرت کرده بود پرت کرد پایین و مرد.
درسته تو این دنیا زندگی خوبی نداشتن اما توی یه دنیای دیگه زندگیشون خوبه.
#فیک #تکپارتی #درخواستی