"دددددی
"دددددی
گوشیتو بده به یکی زنگ بزنممم
*کی..؟!
"دوستم
*اسمش
"دروغ اسم ی دخترو گفتم
*بیا
زود قط کن
" باچههه
رفتم تو اتاقم
شماره تهیونگو تو کرومی قایم کرده بودم
زنگ زدم بهش
"الو سلام
✓(علامت ته)
✓سلام شما..؟!
"منم خر اتتت
✓او سلام
تو بودی پس قاتله
"فهمیدی..؟!
✓اشکال ندار..
امشب هستی
پارتی پارتی یاااا
" نههه اصن امکان ندار
✓ببین من بابد برم حاضر شم
ادرسشو بهت میگم
خواستی بیا
"ادرسو گفت منم از رو حوس نوشتم
✓اوم
خب تموم..؟!
بای
" بای
✓شاید دیدمت
"خدافز
قط کردم شماره ته رو پاک کردم
رفتم گوشیو دادم به ددی
" بفلمایید
*ممنون
"ددی برای منم کار پیدا میکنییی
*چه غلطا
معلومه که نه
" چراااا
*چون نه
"قهرم
*قهر باش
اوووم کار پیدا کردم
در خواست دادم شاید قبول شم
" ددی نمیش همچیو تو برام بخری که
خجالتم چییی
*اوم
شما چی میخوای که نمیش
"نمیتونم بگم گرونه
*خندبدم
بگو بینم
" کوشی
*اوم
اگه گوشیم بگیرم واست از ۲۴ ساعت ۱۴ ساعتشو بهت نمیدمش
"چرااا
*چون چشات ضعیف میشه
" نمیشه
*جدا از اون
نمیخوام زیاد تو گوشی بگردی
باعث میشه بهت شک کنم
"هق گریه
*میگیرم برات
" نمیشهههه
*چرا
"چون نمیشه
*اون که میشه یا نمیشه به من مربوطه
" عیییش
رفتم رو مبل خوابیدم
*ی متلب به ذهنم که رسیده بودو نوشتم خلاصه که بعد بشه رمانم
اینم خلاصش بود
*رفتم بیرون
نشستم یکم مشروب خوردم
اتو بردم تو اتاق رو تخت
ساعت تازه هشت شب بود
گشتم تو لپتاپم که ی تخت کیوت واسه ات بگیرم و بقیه وسایل اتاقش
خیلی خسته شده بودم
فعلا فقط تونستم لوسترو تخت فرشو سفارش بدم همین
بقیش مونده
ساعتم شده ۱۲ رفتم رو مبل خوابیدم
گوشیتو بده به یکی زنگ بزنممم
*کی..؟!
"دوستم
*اسمش
"دروغ اسم ی دخترو گفتم
*بیا
زود قط کن
" باچههه
رفتم تو اتاقم
شماره تهیونگو تو کرومی قایم کرده بودم
زنگ زدم بهش
"الو سلام
✓(علامت ته)
✓سلام شما..؟!
"منم خر اتتت
✓او سلام
تو بودی پس قاتله
"فهمیدی..؟!
✓اشکال ندار..
امشب هستی
پارتی پارتی یاااا
" نههه اصن امکان ندار
✓ببین من بابد برم حاضر شم
ادرسشو بهت میگم
خواستی بیا
"ادرسو گفت منم از رو حوس نوشتم
✓اوم
خب تموم..؟!
بای
" بای
✓شاید دیدمت
"خدافز
قط کردم شماره ته رو پاک کردم
رفتم گوشیو دادم به ددی
" بفلمایید
*ممنون
"ددی برای منم کار پیدا میکنییی
*چه غلطا
معلومه که نه
" چراااا
*چون نه
"قهرم
*قهر باش
اوووم کار پیدا کردم
در خواست دادم شاید قبول شم
" ددی نمیش همچیو تو برام بخری که
خجالتم چییی
*اوم
شما چی میخوای که نمیش
"نمیتونم بگم گرونه
*خندبدم
بگو بینم
" کوشی
*اوم
اگه گوشیم بگیرم واست از ۲۴ ساعت ۱۴ ساعتشو بهت نمیدمش
"چرااا
*چون چشات ضعیف میشه
" نمیشه
*جدا از اون
نمیخوام زیاد تو گوشی بگردی
باعث میشه بهت شک کنم
"هق گریه
*میگیرم برات
" نمیشهههه
*چرا
"چون نمیشه
*اون که میشه یا نمیشه به من مربوطه
" عیییش
رفتم رو مبل خوابیدم
*ی متلب به ذهنم که رسیده بودو نوشتم خلاصه که بعد بشه رمانم
اینم خلاصش بود
*رفتم بیرون
نشستم یکم مشروب خوردم
اتو بردم تو اتاق رو تخت
ساعت تازه هشت شب بود
گشتم تو لپتاپم که ی تخت کیوت واسه ات بگیرم و بقیه وسایل اتاقش
خیلی خسته شده بودم
فعلا فقط تونستم لوسترو تخت فرشو سفارش بدم همین
بقیش مونده
ساعتم شده ۱۲ رفتم رو مبل خوابیدم
۷.۰k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.