فرشته کوچولو من

فرشته کوچولو من
پارت ۷۳
[ویو هارین]
ازم جدا شد نگام کرد
جونگ کوک: چرا یک بچه باید اینقدر خوردنی باشه
ابروم بالا انداختم
هارین: نمی دونم.. ولی این بچه فقط برای جئون جونگ کوک هست
جونگ کوک: بچه خودت لوس نکن می خورمتا
هارین: اوم باشه.....
یکم تو خودش رفت و دوباره به منظره جلو زول زد
هارین: جونگ کوک خوبی چیزی شده ؟
برگشت نگام کرد
انگار می خواست چیزی بگه ولی نمی تونست
جونگ کوک: هارین اگه ناراحت نمیشی...همراه برای دیدن خانواده ام بیا

وا برای این استرس داشت ؟
معلومه بخاطرش هر کاری می کنم
هارین: باشه اشکالی نداره که
تعجب کرد
جونگ کوک: تو از یونا خوشت نمیاد برات مهم نیست
هارین: من چیکار اون دارم.....تنها کسی که برام مهم تویی بخاطر تو هر کاری می کنم
جونگ کوک: عاشق اخلاقتم
به سمت تختش رفت و روش دراز شد
دستش برام باز کرد
رفتم بغلش.... آرامش واقعی فقط آغوش جئون جونگ کوک
سرم روی سینه اش گذاشتم
هارین: میگم جونگ کوک کی عاشقم شدی ؟
خیلی رک و بدون تردید گفت
جونگ کوک: از لحظه اول که دیدمت....دختر خوشگل نفس نفس زنان وارد رستوران شد...اون موقع بود که بدجور عاشقت شدم
هارین: اهوم ....... پس چرا اذیتم می کردی ؟
دیدگاه ها (۲)

فرشته کوچولو من پارت ۷۴ [ویو هارین]جونگ کوک: چون دوست داشتم ...

فرشته کوچولو من پارت ۷۵ [ویو هارین]دستش روی موهام کشید جونگ ...

فرشته کوچولو من پارت ۷۲[ویو هارین]آروم رفتم پشتش و دستم رو چ...

فرشته کوچولو من پارت ۷۱[ویو هارین]با پوزخند عجیبی نگام می کر...

ارمان عشق و نفرت پارت 5صبح شد آت خیلی درد داشت کوک رفت غذا پ...

رمان عشق و نفرت پارت ۱۲خلاصه رفتیم خونه ی مامان جونگ کوک سان...

رمان عشق و نفرت پارت ۲جونگ کوک آت رو بغل کرد و گذاشتش توی ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط