وقتی برادر ناتنیت بود و عاشقت شد ولی تو دوسش نداری و یه ر

وقتی برادر ناتنیت بود و عاشقت شد ولی تو دوسش نداری و یه روز مست میکنی اونم ترو میبره خونه خودش و چیز میکنید و فردا بلند میشی باهاش دعوا میکنی و اون نمیزاره از خونه بیرون بری اینا تو خونه حبست میکنه و بعد عاشقش میشی
Part 2
ات ویو:
بعد از نقل مکان من و مامانم به این خونه..درواقع این قصر همه چی تو زندگیمون تغییر کرد خونشون به قدری بزرگ بود که اتاقم حتی از خونه‌ی قبلیمون خیلی بزرگتر بود اما من ازین قضیه همچین راضی نبودم
اون پسره لی مینهو یا همون لینو واقعا رو مخه خیلی اذیت میکنه یجوری رفتار میکنه انگار خواهر واقعیشم که انقد راحته و اذیت میکنه اما من واقعا ازش بدم میاد
لینو ویو:
یه هفته ای هست که پدرم با یه زنی ازدواج کرده و اون یه دختر کیوت داره که واقعا اذیت کردنش حال میده
اونا تازه به خونمون نقل مکان کردن پس منم فقط دارم به روش خودم ازش استقبال میکنم همین..
ویو نویسنده(خودم):
یه هفته ای اذیت و آزار لینو روی ات ادامه داشت و هرچی میگذشت ات بیشتر فکر میکرد که لینو رو مخه اما مثل اینکه نظر لینو راجب ات خیلی مشابه نظر اون نبود..
ات ویو:
همینطور رو تختم دراز کشیده بودم که یهو مامانم از پایین داد زد
م/ا:بچه ها بیاید پایین باید باهاتون حرف بزنیم(داد)
ات:بله چیشده
ب/ل:بیاید بشینید
لینو:خب بفرمایید
دیدگاه ها (۰)

وقتی برادر ناتنیت بود و عاشقت شد ولی تو دوسش نداری و یه روز ...

وقتی برادر ناتنیت بود و عاشقت شد ولی تو دوسش نداری و یه روز ...

#چندپارتی#درخواستی ات:+   لینو:_ موضوع:وقتی برادر ناتنیت بود...

#چندپارتی#درخواستیهان:وقتی تو دعوا بهت سیلی میزنه و...Part 3...

دیدار اول ..

دیدار اول …

دیدار اول ..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط